حسین یا ثارالله(۳) سر تو، بر سر نی، آفتاب داور من بتاب و سایه کن ای آفتاب بر سر من تو آفتاب خدا و هلال فاطمه‌ای بگو چه خوانمت، ای نازنین برادر من حسین، ای برادر حسین، جان خواهر حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله گلوی پارۀ تو بود، باورم اما سر بریده، سرِ نی، نبود باور من محاسن تو، که خونین شده است، ارث علی است کبودی رخ من هست، ارث مادر من حسین، ای برادر حسین، جان خواهر حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله به نیزه‌دار تو نفرین چقدر دل سنگ است که با سر تو ستاده است در برابر من من و تو چون دو سپاهیم در برابر خصم که نیزه، سنگر تو، محمل است سنگر من حسین، ای برادر حسین، جان خواهر حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله به حشر مهر بلند است از زمین یک نی تو آفتابی و گردیده کوفه محشر من هزار حیف، که دستم نمی‌رسد به سرت چه می‌شود که بیایی دمی تو در بر من حسین، ای برادر حسین، جان خواهر حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله