اشعارولادت امام هادی(علیه السلام)
سرچشمه ی فیض حی سرمدآمد
آئینة نور حسن احمد آمد
تبریک به ثامن الحجج بایدگفت
چارم علی آل محمّد آمد
*
گلنغمۀ شادی ازمنادی آمد
از سوی مدینه بانگ شادی آمد
با آمدن طنین بال جبریل
عطر نفس امام هادی آمد
*
هنگام نزول برکات آمده است
فصل گل و موسم حیات آمده است
بادیدن رخسار امام هادی
گفتند بهار صلوات آمده است
*
قدسی نفسان فروغ ایزد دیدند
صدجلوه ی نورانی سرمد دیدند
آیات پُر از تجلی و تقوا را
در روی علی بن محمد دیدند
*
آن روز طنين گام شادي آمد
آوازه ی عشق ، ازمنادي آمد
باشورونشاط، شب نشينان فلك
گفتند ز ره امام هادي آمد
*
گفتم كه دلم فسرده در هر وادي است
اين گلشن عشق، خالي از هر شادي است
گفتند بياچوغنچه لبخند بزن
ميلاد پرازنورامام هادي است
آئينه ی صبرواستقامت تبريك
گنجينه ی احسان وكرامت تبريك
بانور به صفحه ی فلك حك كردند
ميلاد دهم مهرامامت تبريك
*********
مربع ترکیب ولادت💐
خیزید و ببینید تجلای خدا را
در بیت ولا مشعل انوار هدا را
آن عبد خدا وجهۀ معبودنما را
رخسار علی بن جواد بن رضا را
در نیمـه ی ذیحجـه نـدا داد منـادی
تبریک که آمد به جهان حضرت هادی
****
پیچیده در امواج فضا بوی محمد
گویند خلایق سخن از خوی محمد
بینید عیان طلعت دلجوی محمد
در آینۀ روی علی روی محمد
الحق که جواد بن رضا را پسر آمد
بـر ابـن رضا، ابن رضای دگر آمد
****
دل خانه و چشم همه فرش قدم او
لبریز شده ظرف وجود از کرم او
آورده حرم سجده به خاک حرم او
صد حاتم طایی ست گدای درم او
از پارۀ دل در قدمش گل بفشانید
عیدی ز رضا و ز جوادش بستانید
****
ای طلعت زیبای تو خورشید هدایت
ای گوهر رخشندۀ نه بحر ولایت
ذات ازلی را ازل دست عنایت
فضل و کرم و جود تو را نیست نهایت
بـودنـد امامان همـه هادی ره نـور
بین همه نام تو به هادی شده مشهور
****
هنگام سخن بوسۀ عیسی به لب تو
با یاد خدا سال و مه و روز و شب تو
دلهای محبان خدا در طلب تو
نام تو علی آمد و هادی لقب تو
چارم علی از آل رسول دو سرایی
قرآن روی دست جواد بن رضایی
****
ای روح دعا از نفس گرم تو زنده
بر اشک دعای تو اجابت زده خنده
تو عبد خداوندی و خلقی به تو بنده
صورت به روی پات نهد شیر درنده
جنت گل روییـدهای از فیض نـگاهت
رضوان چو یکی سائل بنشسته به راهت
****
ما نور ولایت ز کلام تو گرفتیم
ما وحی خدا را ز پیام تو گرفتیم
ما کوثر توحید ز جام تو گرفتیم
ما خط خود از مشی و مرام تو گرفتیم
تا صبح جزا رو به روی خاک تو داریم
ما جامعه را از نفس پـاک تـو داریم
****
تو گوهر نه بحری و دریای دو گوهر
سرتا به قدم حیدر و زهرا و پیمبر
بوسیده جوادت چو کتاب الله اکبر
هم یوسف زهرایی و هم بضعۀ حیدر
هم طاهری و هم نسب از طاهره داری
هم در دل هر دلشده یک سامره داری
****
عیسی دمی و فیض دمت باد مبارک
در دیدۀ هستی قدمت باد مبارک
هر لحظه به خلقت کرمت باد مبارک
تجدید بنای حرمت باد مبارک
کردم چـو بـه دیـدار رواق حرمت سیر
دیدم که در این خانه عدو شد سبب خیر
****
ای سامرهات کرب و بلای دگر ما
بر خاک درت تا ابدالدهر سر ما
وصف تو دعای شب و ذکر سحر ما
مهر تـو بـه بـازار قیامت ثـمر ما
عالم بـه ولای تو ننازد به چه نازد؟
«میثم» به ثنای تو ننازد به چه نازد؟
باحذف برخی ابیات
#آموزش_مداحی_ولایت