نیمه‌شبی‌جام‌مرا‌پر‌شراب‌کن من‌را‌غلام‌حلقه‌به‌گوشت‌خطاب‌کن به‌مرگ‌می‌کشد‌اشتیاقِ‌دیدن‌تو زمان‌مرگ‌بهرِ‌نگاهی‌شتاب‌کن جوانم‌و‌کاسه‌ی‌صبر،‌در‌بساط‌نیست مرا‌به‌جرمِ‌گریه‌ی‌بی‌حد‌عِتاب‌کن شنیده‌ام‌زِ‌وصف‌ذات‌لَم‌یَزلی ز‌روی‌رحم‌گناه‌مرا‌هم‌ثواب‌کن میان‌دفتر‌اعمال‌من‌محبت‌توست نمازمرا‌به‌حسبِ‌مودت‌حساب‌کن مقام‌من‌که‌به‌حَد‌نوکری‌نرسد مرا‌سگ‌آستان‌نجف‌انتخاب‌کن @sherbachemadar