دو خوانش غزل ۹۱ حافظ.m4a
5.45M
غزل شمارهٔ ۹۱ ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت محراب ابرویم بنما تا سحرگهی دست دعا برآرم و در گردن آرمت گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب بیمار بازپرس که در انتظارمت صد جوی آب بسته‌ام از دیده در کنار بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت خونم بریخت وز غم عشقم خلاص کرد منت پذیر غمزه خنجر گذارمت می‌گریم و مرادم از این اشک سیل وار تخم محبتی است که در دل بکارمت بارم ده از کرم بر خود تا به سوز دل در پای دم به دم گهر از دیده بارمت حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi