نام مارا نوشته‌اند "غلام"، نام فامیلِمانْ "امام رضا" به دل ماست روحْ "امام حسین"، به تن ماست جانْ "امام‌ رضا" مادرم جای شعر لالایی، همه شب از کرامتت می‌گفت 😭 پدرم زیر گوش من خوانده، لابه لای اذانْ امام رضا😭 کودکی‌های من کنار تو بود، بین این صحن‌ها بزرگ شدم😭 سال‌ها با کبوتران حرم، خورده‌ام آب و نانْ امام رضا😭 کودکی‌ام چقدر زود گذشت، دل من تنگ شد برای خودم😭 من حسابی عوض شدم اما، تو همانی همانْ امام رضا😭😭 حرم تو همیشه غوغا بود، آخرین خانه‌ی امید همه😭 هفتمین قبله‌گاه زائرها، هشتمین آسمانْ امام رضا😭 بین آغوشِ صحن‌ها بودند، زائرانی که گریه می‌کردند 😭 دختری لال، ناله زد بینِ، اشک و لکنت زبانْ امام رضا😭 مادرش بین صحن‌ها افتاد، پدرش گریه کرد و داد کشید😭 یا امام رئوف ممنونم، حضرت مهربانْ امام رضا😭 پیرمردی که اهل باران بود، چشمه‌ای داشت بین چشمانش😭 با نوای کریمخانی خواند، خادم روضه‌خوانْ امام رضا😭 من که روی سیاه آوردم، کوله‌بار گناه آوردم به تو آقا پناه آوردم، بده برگِ امانْ امام رضا 😭 ✍