با این همه درگیری و آشفته حالی پر میشود احساس من در این حوالی خوابیده شور زندگی در لای لایم گل میکند از شعر من گلهای قالی دم میکنم چای محبت توی قوری فرقی ندارد قوری یِ مس با سفالی باید برای دردها مرهم بسازم اینبار با سعی زیاد و دست خالی دلتنگم از حال خراب مردم شهر   آورده ام معجون نابِ بی خیالی من غنچه ی  امیدِ به آینده هستم سبز است از من سینهء گلدان خالی دلتون_بی_غم توکلتون_به_خدا امیدتون_به_آینده ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯