آنك بی‌باده كند جان مرا مست كجاست و آنك بیرون كند از جان و دلم دست كجاست و آنك سوگند خورم جز به سر او نخورم و آنك سوگند من و توبه‌ام اشكست كجاست و آنك جان‌ها به سحر نعره زنانند از او و آنك ما را غمش از جای ببرده‌ست كجاست جان جان‌ست وگر جای ندارد چه عجب این كه جا می‌طلبد در تن ما هست كجاست غمزه چشم بهانه‌ست و زان سو هوسی‌ست و آنك او در پس غمزه‌ست دل خست كجاست پرده روشن دل بست و خیالات نمود و آنك در پرده چنین پرده دل بست كجاست عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد و آنك او مست شد از چون و چرا رست كجاست ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯