چون ذات علـی‌ست نقش ذات ازلی مسـطوره بُــــوَد ز خــالــق لـم یزلی خواهی که خدا را بشناسی به کمال با دیده‌ی دل نگر به اوصـاف علی آغـاز علی بوده و فرجــام علی‌ست دیباچۀ خلقت و سرانجام علی‌ست از روز ازل تـا به ابــد بوده و هـست در مُلک وجود، حاکم تـام علی‌ست شـاهــنشه مُلک افتخــار است علی سلطـان سـریــر اقتــدار اسـت علی فرموده خدا چو لافتـی در حق وی شایستۀ قبض ذوالفقــار است علی تا مهر علی‌ست درجهان شـامـل ما تـابد دو هزار، مهـر و مـه از دل ما معمـــار ازل از پـی تحکیــم اساس با مِهــر علـی، سرشته آب و گِل ما آییـنه‌ی ذات حـــیِّ دادار علی‌ست آییـنه علی و عکس دلـدار علی‌ست خـواهــی کـه ببـیـنی رخ یــار ازلــی در چهر علی نگر که آن یار علی‌ست از سرّ ضمیــر حق علی آگاه است زیرا که علـی مَحــرم سرّالله است سرلوحـــۀ قــرآن که بُوَد بسم الله او نقطۀ تحت بـای بسم الله است آن را که علی یاور و یار است چه غم؟ آن را که علیش غمگسار است چه غم؟ جـایی که ولایت علـی مذهب ماست گر دشمن شیعه بی شمار است چه غم؟ در کـارگــه ِ صـنـــع ِ خــدای ازلی باشد دو جهـان موهبـت لـم یزلی شد دایـره‌ی حکمت خلاقه‌ی خلق از روز ازل تـا به ابــد، عیـن علی ✍مرحوم