السلام علی قلب زینب الصبور چرخ می گردد دلم  یک روضه ای از سر گرفت گردش گیتی  پدر از  دخت پیغمبر گرفت باغبان  دلخوش  به گل ؛ امّا خزان زندگی بهترین تفسیر کوثر  زود از حیدر گرفت  نور چشم مصطفی بود و  جهان مهریه اش دست گل چین آمد  و ناگاه  آن اختر گرفت باز گردید و حسن را  خون جگر با خود ببرد  خوب ها  از دست  ما  با زهر یا خنجر گرفت قاسم و عباس و اکبر را گرفت و بعد از آن  همره گل های خونین   غنچه پرپر گرفت دست ها بگرفت از سقّای طفلان حرم آه از چرخی که  از ما  شاه بی یاور گرفت  بعد کشتار فجیع کربلا  یک ظالمی گوشواره  با ستم  از گوش یک دختر گرفت در عجب هستم من از صبری که زینب داشته است سینه ام ‌از داغ این غم های دردآور گرفت گل عزیز است و گلستان با عزیزان زنده است چرخ گل های عزیزی را از این خواهر گرفت آب چشمم  می رود  تا صبح فردا  کی رسد؟ تا بگویم: چرخ  جان های ز ما  بهتر گرفت چرخ  می گردد  و  بعد از ما بگوید شاعری: یار  آمد  انتقام سیلی مادر گرفت 🌷مهدی موسائی    دزفول چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳ 🌷