مدح و مرثیه ی امام حسن مجتبیٰ علیه السلام مستِ حسن شدن کرمِ حیّ داور است کین باعث رضایتِ زهرا و حیدر است اخلاص پیشه دار و بگو یا امام حسن این ذکر، رمزِ قفلِ سعادت به محشر است هر کس که خالصانه گدای کریم شد مِنّای اهلِ بیتِ عزیز پیمبر است هر حرفِ نامِ قدسی و غرقِ مِلاحتش مانند واژه واژه ی کوثر مطهر است آیینه ی تمام قدِ حیّ ذوالجلال عبد است و حق به صورت ماهش مُصوّر است چشمانِ دَهر، عبدِ خدا مثل او ندید او بنده است، لیک خداوند مظهر است رخساره ی مَلیح تر از ماهِ کاملش از نور حُسنِ حیّ تعالیٰ منوّر است هر کس که گشت سائل کویِ کرامتش رزق تمامِ عمر برایش مُقدّر است وان کس که در مقابله با آن جناب شد در پیش تیغ حیدریِ او محقّر است تیغش ندارد هیچ کم از ضربِ ذوالفقار او وارث شجاعت فَتّاحِ خیبر است قالَ الحسن، شریعت ما را درست کرد عالَم زِ عطر نابِ کلامش مُعطّر است شاگرد رزم اوست، ابالفضلِ نامدار خاک رهش ابوذر و مقداد و قنبر است آنکه محبّ اوست حسابش مشخص است بدخواهِ او یقین به خدا نیز کافر است هرگز مگو قیام به راه خدا نکرد صُلحِ حسن مقابله ی با ستمگر است اَعلا ترینِ اهل سماواتِ نور هم در پیش مَجد و عزّت و شأنش، مُحقّر است مَحشر حساب سینه زنان، دستِ مجتباست دل را قسم به عشق، که اینگونه باور است چون فاطمه حقیقتِ پاکی و عصمت است همچون علی به عالَمِ ایجاد رهبر است هر آنچه در خیال بگنجد زِ عِزّ و جاه کِی با مقام و مَنزِلَت او برابر است تقدیر عالمیست به دست اراده اش هستی، به یک اشاره ی چشمش، مُسخّر است نَسلش تمام، نورٌ عَلیٰ نور و تا ابد خصم حسن به لطف خداوند، ابتر است در جنگ حقّ و باطلِ طاغوتِ معاویه مغلوب، معاویه ست و حسن، فردِ برتر است اهل جَمَل چو قطره ی ناپاک و او چُنان دُرّ و جواهر و شرفُ الشّمس و گوهر است چشمانِ دلربا و خدابینِ مجتبی بر گردشِ عَوالِمِ ایجاد، مِحور است آن دیده که ندید، فُروغَش، همیشه کور گوشی که نَشنود سخنِ مدح او کَر است از اشک شوقِ جلوه ی آن حُسنِ سرمدی چشمانِ آسمانیِ جِبریل هم تر است این است سَروری که سراپا سیادت و از کُلّ سَروَران و سَرانِ جهان، سر است سِبطُ النّبي، عزیزِ علی، جانِ فاطمه کلثوم و زینب، اُخت و حسینش برادر است از وصفِ او بُوَد مُتِحَیّر عُقولِ دَهر از مِدحتش عُیونِ زمین و زمان تر است فرزند های او همه آزاده بوده اند آری، حسن معلّمِ آزاده پرور است اعجاز میکند به نگاهِ عنایتش خاشاک نیز با نظرِ لطف او زر است هر چند جهلِ خلق، به او ضربه ها زده هر چند غصه دار و پریشان و مُضطر است هر چند بین خانه ی خود هم امان نداشت گرچه شهید، از ستم و زهرِ همسر است اما به سنّ کودکی، افسوس، آه، آه او کُشته ی مصیبت عُظمای مادر است در من توانِ خواندنِ مرثیه هاش نیست شرحش زِ شرح دردِ خلایق فَراتر است غَمواژه های روضه ی مظلومه مادرش مسمار و تازیانه و سیلی و کوثر است میزد مغیره بانویِ پهلو شکسته را زهرا میان شعله و دیوار و آن در است خیلی امید داشت، به محسن به راه دین افسوس دیگر آن گلِ نشکفته، پرپر است در وُسعِ درک نیست، غمِ مادرِ حسن مرثیه خوانِ یاسِ نبی حیّ داور است 🔴✍️ نوشته شده به عنایت امام رضا علیه السلام در هفتم فروردین ماه ۱۴۰۳ مصادف با روز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ مشهد مقدس ✅کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/sherosabk