۱۲بهمن سالروز ورود امام خمینی به وطن گرامی باد خاطرات کودکی نگاهت دران روزهای قشنگ مرا سمت رنگین کمان می کشید به بالای گلهای نقاشیم       تورا اسمان مهربان می کشید شبانگاه بالهجه ی سبز تو قناری صفت هم سخن می شدم به همراه پروانه های خیال گل سینه ی یاسمن  می شدم میامد نسیم تودرقصه ام به همراه بوی خوش کودکی چه اعجاب انگیز افتاده بود بزرگی به دام دل کوچکی کسی مثل پرواز پروانه ها فضای خیال مرارنگ کرد سیاه وسپیدپرستو ولی دل آسمان مراتنگ کرد گرفتاربودی به خال لب و به شب های شعرم غزل کاشتی کسی حس پنهانی ام را ندید ولی تو از آن نقشه برداشتی من ومهرآباد ما هم دلیم تودرهردوی ما فرود امدی توازپله های خطرردشدی میان شکوه درود امدی ومن ضرب درکل ایران شدم که باشم مساوی به جذرشما نگاه تو تقسیم می شدولی به ماه وستاره به خورشیدوما من امروز هم کودک قصه ام دلم راسپردم به توپاک پاک هنوزازوفای تودم می زنم هنوزاز تو سبز است این خاک پاک خودم راستایم واین عیب نیست بهای تودرباورم مانده است اگرسبزهستند این واژه ها صفای تودر دفترم مانده است نسیم توگهواره ام راتکاند       شدم اینچنین عاشق وخیره سر واینک پس از سالها کودکت شده بردعای تومحتاجتر پس ازتودراین خشکسال کویر به روی سرم چتر بارانی است همان مرد که دوستش،داشتی همان راد مردی که قرآنی است از آنها که در انتظارند و با شهادت سعادت به دست آورند به عهد خدا پای بندند و با صداقت سیاست به دست اورند دوباره ومثل همان روزها به همراه اوچشم ماگریه کرد درآن جمعه که خطبه خواندوگریست به دل های ماعشق راهدیه کرد همه ابرهای جماران تو درآن خطبه بارید ازآسمان ازآن جام زهرتودرشصت وهفت پرازجرعه شدجام این جمعه مان تن ناقصش  را که تقدیم کرد تمام تنم گشت ارزانی اش ازآن پس دلم بیشتر می رود سراغ نگاه خراسانی اش ازآن پس همه آرزویم شده که با او روم تا امام زمان نبینم خدایا نم اشک او نبینم به شکوه گشوده زبان فرازونشیب زمان برده است مراتا پریشانی  گردباد به کاخ ولایت امان یافتم بدون ولایت تن من مباد دعا کن اماما دوباره مرا که ازپا نیفتم به این سادگی مبادا امام زمان آید و نشیند به من گرد شرمندگی زینت کریمی نیا  http://eitaa.com/sheydayezeynab