🔸 کتاب توحید از دریچه انسان شناسی، ص ١١٢ تا ١٢١ (پایان کتاب) 🔻 نکات شماره ۱۱۱ تا ١١۷ : 🔸 🔻 111- هر كدام از قواي نفس ناطقه يك نحوه فاعليّتي و يك نحوه اثرگذاري دارند. مثلاً : قوّه‌ي بينائي علّت و عامل بينائي است. قوه عاقله علّت و عامل تعقّل است. وچون عوامل و علل متعدّدي در انسان است، آثار وكمالات متعدّدي درما مشاهده مي‌شود. ولي تمام اين قوا به قدرت نفس، قدرت تأثيرگذاري و علّيت دارند. و هيچكدام استقلال در تأثيرگذاري ندارند. نفس نسبت به قوا فاعل مستقلّ و مؤثّر مستقلّ است. در واقع نفس مي‌بيند. نفس مي‌شنود، نفس، احساس و ادراك و تخيّل دارد. قوا مجاري و واسطه‌ي نفس مي‌باشند. همان‌طوركه نفس، فاعل مستقّل نسبت به قوا مي‌باشد. و فاعليّت قوا در طول فاعليّت نفس مي‌باشد. و در حقيقت فعل واحد را به دو فاعل در امتداد هم نسبت مي‌دهيم. خداوند هم تنها فاعل مستقلّ است. كه تمام فاعل‌هاي طبيعي و مجرّد فاعليّت خود را از او گرفته‌اند. يعني؛ به اراده‌ي حق قدرت تأثيرگذاري در عالم دارند. و تمام فاعل‌ها بسط فاعليّت حق و بسط توحيد افعالي است. هر فعلي به اراده‌ي حق انجام مي‌شود، اين واسطه‌هاي عالم بعضي ماد‌ّي‌اند، مانند : آتش كه فاعل طبيعي و موجب است. و برخي فاعل مجرّداند، مانند ملائكه. برخي فاعل مختاراند. مانند‌ : انسان. پس بر مبناء توحيد افعالي، مؤثر واقعي، خود حق است. و اراده‌ي حق از طريق مجاري كه افاعيل‌اند، ظاهر مي‌شود. خودشناسي، طريقي محكم در شناخت حق است. و يك نمونه‌ي آن شناخت فاعليّت حق است. آيه كريمه مي‌فرمايد : «اَوَلم يَتَفَكّرو في اَنفُسِهِم ماخَلَقَ اللهُ السّمواتِ و الارضَ و ما ببَنَهُما اّلا بالحقّ» چرا در خود نمي‌انديشند؟ كه خداوند آسمانها و زمين را نيافريد الاّ براي حق كه در اين آيه هم به اهميّت خودشناسي تأكيد دارد. و هم مي‌خواهد انسان از طريق خود، نظام‌مندي و هدفمندي عالم را و خالقيّت حق را در عالم بشناسد. 🔸 🔻112- نفس يك حقيقت مجرّد است. كه به دليل مجرّد بودن قدرت تدبير و نظارت و هدايت بدن را به عهده دارد. بدن انسان استعدادهائي دارد كه بايد به كمال و فعليّت برسد. هر كدام از قوا نيز استعدادهايي دارند كه بايد در راستاي كمال خود به هدف برسند. و تعادل هر قوّه همان به كمال نوعي خود رسيدن قوّه است، مثلاً قوّه‌ي بينائي كمالش درخوب ديدن تصاوير است. و تعادلش هم به همين ديدن است. كمال قوّه‌ي عاقله در ادراك كليّات اشياء مي‌باشد. پس هر قوّه استعدادهايي دارد، كه بايد شكوفا شود. نفس بر تمام قوا نظارت دارد. بر تمام فعاليت‌هاي بدني نظارت دارد. آن‌ها را به سوي كمال خود جهت مي‌دهد. وقتي استعداد قوه‌اي شكوفا شد. به كمال و هدف خود رسيده است. وقتي نفس، نقش هدايتگري و نظارت و تدبير بدن را به عهده داشته باشد و تمام فعل و انفعالات بدني مانند جذب غذا، هضم غذا، صورت‌سازي، اندازه‌سازي اعضاء كه همگي از جلوه‌هاي تدبير بدن است، را انجام دهد. حضرت حق هم ربّ عالم است. يعني؛ استعدادهاي هر موجود را به كمال نوعي‌اش جهت مي‌دهد. تمام حركات موجودات را نظارت مي‌كند. هر موجودي بايد فعاليت‌هايش تكويناً رهبري شود. تا جهت واحد تكويني پيدا كند. و از تعادل دروني برخوردار شود. تا به مقصد برسد. آيه‌كريمه مي‌فرمايد:«رَبنُّا الّذي اَعطَي كُلّ شيءٍ خَلقَه ثُمَّ هَدَي» ربّ كسي است كه هر موجودي را آفريد. و استعداد ويژه‌‌اي به او داد. سپس تمام استعدادهاي او را در جهت خاصّ خودش جهت داد. تا به كمال و هدف برسد. پس حق نسبت به مظاهر خود نظارت آگاهانه، هدايت لطيفانه، مديريّت همه‌جانبه دارد. و لحظه‌اي از آنها غفلت ندارد. 🔸