آدم خسته دوست دارد دروغ ها را باور کند !! بخش اول (پیشنهاد میکنم بخونید) 🕯حدود صد روز از شروع جنگ صفین می‌ گذشت. عرب تا به حال تجربه چنین جنگ طولانی و فرسایشی را نداشت. در شب های پایانی کارزار گاه کار آنقدر بالا می‌ گرفت که شمشیر و تیر و نیزه ‌ها در هم می‌ شکست و حتی نوبت به مشت و لگد و خفه کردن با دستها می‌ رسید. با این همه بالاخره کار به جایی رسید که مالک اشتر تنها اجازه یک حمله دیگر می‌‌خواست تا خودش را به خیمه معاویه برساند و کار را تمام کند. اما درست در چند قدمی فتح قله ورق برگشت و لشکر حضرت امیر با دست خودش پیروزی قطعی را به شکست حسرت باری تبدیل کرد. شکست و حسرتی که هنوز تاریخ بشریت در زیر فشار آن تاوان پس می‌دهد. همه ما ماجرای مکر عمروعاص و قرآن های بر سر نیزه را شنیده ایم اما پیش از این واقعه علت این شکست را باید در جای دیگری جستجو نمود. حضرت امیر ع در خطبه ای می فرماید که از آغاز خلافتش با وجود همه دشواری ‌ها و مانع تراشی ‌ها وضعیت تحت مدیریتش بود تا اینکه لشکرش خسته می‌ شود. 🕯آری دردی به سادگی و پیچیدگی « خسته شدن ». فتح قله خستگی دارد و نزدیک قله بیش از تمام راه این خستگی خودنمایی می‌کند. بالاخص اگر مسیر مه آلود باشد و فاصله خود تا قله را ندانیم . درست در همین لحظات که دیگر توان ‌ها رو به پایان است حتما اشعثی پیدا می‌ شود که شبانه میان لشکر علی ع به راه بیفتد و با ادعای ریش سفیدی و مصلحت سنجی آنها را نصیحت کند. اشعث‌ی که امام مجبور است به خاطر رئیس قبیله بودنش، او را به عنوان یکی از فرمانده ان لشکرش تحمل کند در آن شبها و لحظات سخت ، آشکار و پنهان در میان هم قبیله‌ای‌ها خطبه می ‌ خواند که آی عرب با این وضعیت که شما به جان هم افتاده ‌ اید دیگر از عرب کسی نمی ماند! به خودتان رحم کند! به خودتان رحم نمی کنید به زن و بچه هایتان رحم کنید! و ... 🕯اشعث آن سرمایه ‌ دار زمان خلفای پیشین ، خیلی خوب می ‌ داند که اگر با شکست معاویه قدرت علی فراگیر شود دیگر جایی برای عرض اندام امثال او نخواهد ماند و حالا درست در زمانی که بسیاری در اوج خستگی دیگر خیلی عقلشان کار ن می کند به نام عاقل قوم به نصیحت برخاسته است. عمارها شهید شده ‌‌اند و در آن خستگی کارزار شاید یکی هم پیدا نمی ‌ شود که در دهن اشعث بکوبد که چرا حالا که تمام راه را آمده ‌ ایم تازه یاد کشته ‌ ها افتاده ‌ ای و دلت برای خستگی ما کباب شده ؟! اما اصلا آدم خسته دوست می دارد راه فراری پیدا کند حتی اگر بداند آن راه دروغ است!! آری وسط آن همه خون و عرق و خستگی هیچ چیز به مانند دروغ ها و تحلیل های آبکی اشعث نمی چسبید. اینکه «چرا بجنگیم وقتی می شود با حکمیت و مذاکره مشکل را حل کرد» احمقانه ترین حرفی بود که در آن لحظات پایانی جنگ برای سربازان خسته حرفی عقلانی می نمود و کلام یاران علی برای مقاومت احمقانه. 🕯خلاصه پیش از عمروعاص ‌ ها این اشعث ‌ ها هستند که به جای بشارت پیروزی ها و نزدیکی قله ها، بر روی خستگی کارزار و خون کشته ها موج سواری می کنند و درست در چند قدمی قله لشکر را متوقف می ‌ کنند. آنوقت است که عمروعاص ‌ ها برای زدن ضربه نهایی فرصت پیدا می ‌ کنند تا امت پیامبر را از نزدیک قله حکومت علی ع تا قعر حکومت بنی امیه سقوط دهند. 🕯علی ع هیچگاه تکرار نمی ‌ شود. اما اشعث ‌ ها بارها تکرار می‌شوند. چه انسان‌ها و امت‌هایی که در طوفان مه‌آلود حوادث و دشواری ‌ها درست در چند قدمی قله به بهانه خستگی و فشار به راهی که با هزار ایثار و فداکاری پیموده اند پشت کرده اند و تمام زحمت سالها تلاش و مجاهدت خود را به باد داده اند. چقدر در تاریخ اشعث ‌ها تکرار شده ‌اند و به نام دلسوزی و حمایت از خسته ‌ها و جاماندگان مانع پیمودن چند قدم پایانی تا قله شده اند. 🕯با وجود این همه کمبود ‌ها و سختی ‌ها و ریزش ‌ها و ... باور این بیان رهبری که «ما نزدیک قله ایم » سخت است و شاید برخی آن را یک توهم ایدئولوژیک قلمداد کنند اما اگر کمی از غرق شدن در مسائل خرد و کوتاه مدت و خستگی دست انداز ها فاصله بگیریم و بتوانیم از افقی تمدنی امروز جهان را نظاره کنیم شاید حداقل احتمال آن دور از ذهن نباشد. آمریکا و اسرائیل با آن همه عده و توان هیچگاه مثل امروز در لبه پرتگاه نابودی نبوده اند. به باور همه تحلیل گران تمدنی ، جهان در آستانه تغییرات و تحولات بزرگی است و درست در لحظاتی که ایران با پشت سر گذاشتن تمام آن سختی ‌ها و موانع بی شمار می‌ تواند در قله این تحولات نقش آفرینی کند و جایگاهی متناسب با تمامی شایستگی ‌ها و مجاهدت های تاریخی خود داشته باشد باز صدای اشعث ‌ها به گوش می‌ رسد. ادامه در پست بعدی @shia_patogh •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 👌 رسانه «پاتوق بچه شیعه‌ها» در شبکه‌های اجتماعی 👉 zil.ink/shia_patogh 👈 در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/317194240C38f5bdcffb