📚 🔻 ؛ علیه السلام ♦️ ملائکه مقرّب خدا، در پی فرصت جهت آستان بوسی حضرت باقرالعلوم "علیه‌السلام"... مُعتب گوید: من به خدمت "علیه‌السلام" رسیدم و آن حضرت مشغول نماز بودند. پس از آنکه از نماز فارغ شدند، فرمودند: يك روز نماز صبح را با پدرم خواندم بعد از نماز، پدرم مشغول تسبيح شد، در اين ميان پيرمردى بلند قامت كه موى سر و صورتش سفيد شده بود، آمد و بر پدرم سلام و عرض ارادت نمود. پشت سر او جوانى آمد و بر پدرم سلام و عرض ادب كرد و دست پيرمرد را گرفته و به او گفت: قیام کن تا برویم؛ به تو دستور نداده‏اند تا که الان اينجا بيائى. وقتى هر دو آن‌ها رفتند، گفتم: پدر جان! آن پير مرد و آن جوان كه بود؟  پدرم فرمودند: واللَّهِ هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ وَ هَذَا جَبْرَئِيلُ. 🔹 به خدا قسم آن پيرمرد "مَلِك الموت" و آن جوان "جبرئيل" بود. 📚المناقب (ابن شهرآشوب) ج۴ ص۱۸۸. 📲 🆔 https://eitaa.com/joinchat/477691941C2e6738e9e5