سرم را بالا آوردم🧕نگاهم توی نگاهش گره خورد👀تمام زندگی‌مان را از نظر گذراندم.عاشق مرتضی بودم❤️با کم و زیاد هم ساخته بودیم و اگر توی زندگی نان شب نداشتیم بخوریم🍞،همین که همدیگر را دوست داشتیم برای هردویمان انگیزه زندگی بود💞آب دهانم را قورت دادم و محکم گفتم:این بچه به‌جز من پناهی نداره🫂حتی باباشم نمی‌خوادش،اما من پشتش می‌مونم🥺وتاآخرشم پاش وای می‌سم💪 تواین کتاب خیلی نکات به چشمت می‌خوره که شاید تاحالا اصلا نشنیده باشی🌱 ☝🏼روایت ۱۶ مادر که به صورت واقعی با مسئله سقط جنین روبرو بودند رو می‌خونید. روایت‌هایی تکان‌دهنده، آموزنده و در عین حال امیدبخش ... 🎁همراه با مسابقه و جوایز نقدی ۳۰میلیون تومانی 📥تهیه کتاب و شرکت درمسابقه 🔻ارسال عدد ۵ به 90009825 🆔https://ble.ir/shirazeh_ir 🌐http://www.shirazeh.ir