🚩
#با_لبخند_شهدا 🌷
🔸️️سردار شهید هاشم اعتمادی
🔹️روز اول عملیات کربلای 5 بود. گردان حضرت زینب(س) در روبروی مقر عراقی ها در کانال ها مستقر بود. هاشم آمد و گفت: سریع دنبال من به عقب بیاید!
- ما الان باید به مقر بزنیم.
- با من بیاید تا مقر را دور بزنیم، از پشت حمله کنیم.
از حاج نبی، فرمانده لشکر کسب تکلیف کردم، گفت دنبال هاشم بروید.
🔹️سریع از توی کانال ها حرکت کردیم. آنقدر آتش زیاد بود که هر بار سر به پشت سر می چرخاندم می دیدم یکی دو تا از نیروه شهید یا مجروح شده اند. حدود سه کیلومتر عقب رفتیم و از آنجا در سه راهی به سمت راست رفتیم. اینجا گلوله های تانک بود که مرتب به سمت ما شلیک می شد، وقت درگیری با تانک ها نبود، باید زودتر خودمان را به هدف می رساندیم. بالاخره در عمق خاک دشمن، به پشت مقر عراقی ها رسیدیم.
🔹️دورتا دور مقر میدان مین و سیم خاردار بود. تخریب چی نداشتیم، اما چون روز بود مین ها و سیم ها مشخص بود. هاشم جلو دار، جلو افتاد و گفت: من به قلب میدان می زنم، با فاصله، پشت سر من، جا به چای من بیائید!
🔹️هاشم بسم الله گفت و وارد میدان مین شد، حالا فرمانده تیپ جلوتر از همه می رفت. به فضل الهی به سلامت از میدان مین عبور کرد، ما هم به سرعت از جا پای هاشم وارد مقر شدیم. پشت سر عراقيها و در يك خاكريز كه دور تا دور مقر، عراقيها بود سازمان جديد گرفتيم.
عراقيها در آن سوي مقر مشغول تاخت و تاز و از حضور ما بی خبر بودند.
🔹️اشاره هاشم با يك ا... اكبر و طي يك يورش هماهنگ به سمت عراقيها رفتيم عراقيها كه به ذهنشان خطور نميكرد كه از پشت سر مورد حمله ما با شنيدن ا...اكبر ما شوكه شدند.
🔹️آنها که دورتر بودند پا به فرار گذاشتند و آنها که نزدیک بودند در آتش ما کشته مجروح و یا اسیر شدند و مقر عراقی ها با تدبیر هاشم به همین سرعت سقوط کرد ...
راوی: دکتر حاج کاظم پدیدار
🔹️متولد ٢۵ اسفندماه ١٣۴١، روستای سنگر سپیدان
🔹️شهادت: ٢۴ دی ماه ١٣۶۵، شلمچه
@shiraze_ir