🔰 ادراک های اولیه فطری در کلام امام حسن عسکری علیه السلام 🔷 حديثى است در تفسير صافى از امام عسكرى (عليه السلام)؛ حديث بسيار مفصّلى است؛ گر چه سند آن چندان معتبر نيست ولى مضامين حديث مضامينى است كه شيخ انصارى مى‏ گويد🔽 از مضامين اين حديث علائم صحت نمودار است؛ خيلى جالب هم هست؛ در ذيل آيه «وَ مِنْهُمْ امِّيُّونَ لا يَعْلَمونَ الْكِتابَ الّا امانِىَّ» است. 🔶 قرآن توده بى‏ سواد يهودى را انتقاد مى ‏كند، يعنى علاوه بر انتقاد از احبار و علمايشان، مى‏ فرمايد: 🔻🔻🔻 «وَ مِنْهُمْ امِّيُّونَ لا يَعْلَمونَ الْكِتابَ الّا امانِىَّ» گروهى از اينها هم يك مردم امّى بى‏ سوادى هستند كه از توراتشان جز يك سلسله آرزوها و خيالات خبرى ندارند (مثل توده مسلمان امروز)، همين قدر مى ‏داند كه يك توراتى هست، امّا اگر بپرسيد محتواى تورات چيست❓ هيچ چيز نمى‏ داند؛ ⚡️ شايد يك چيزهايى را خيال بكند در تورات است كه در تورات نيست، ⚡️ و چيزهايى را كه در تورات هست او خبر ندارد كه وجود دارد. 💫 حديث چنين است: شخصى از امام صادق (عليه السّلام) سؤال كرد كه توده عوام چه تقصيرى دارند ❓ خود قرآن قبول مى ‏كند كه اينها مردم جاهل و بى‏ معرفتى بوده اند ، هر چه بر سر اينها آوردند علما آوردند، پس همه نكوهش ها بايد متوجّه علما باشد، مردم عوام كه عذرى ندارند، اينها بايد معذور عنداللّٰه باشند، چرا قرآن از اينها انتقاد مى‏ كند❓ ✅ امام يك بحث بسيار عالى را طرح مى‏ كند، 👌ایشان علما را تقسيم مى‏ كند كه چگونه هستند و چگونه نيستند و علماى سوء چنين‏ اند و علماى غير سوء چنين، علمايى كه بد از كار درمى ‏آيند ضررشان بر اسلام از لشكر بر حسين بن على (عليه السّلام) بيشتر است و ... غرض اين كه مى ‏رسد به اينجا: و امّا توده عوام. امام مى‏ فرمايد: نه، چنين نيست. ✅ يك مسائلى هست كه اينها درس خواندن نمى‏ خواهد كه بگوييم چون درسش را نخوانده‏ اند پس معذورند. در برخى مسائل، عوام معذورند، مسائلى است كه بايد درسش را بخوانند، درسش را نخوانده‏ اند، ديگران مانع شده‏ اند درس بخوانند، اينها قهراً معذورند؛ ولى يك مسائلى هست كه درس خواندن نمى ‏خواهد، انسان اضطراراً به‏ حكم معارف فطرى، قلب خودش آن را مى ‏فهمد. ♨️ بعد مثال ذكر مى ‏كند، چه مثال عالى‏ اى! مى‏ فرمايد عوام يهود علماى خود را مى‏ ديدند كه به اينها دستور تقوا و پاكى مى‏ دهند، دستور نخوردن و نخوردن مى ‏دهند ولى خودشان عمل نمى‏ كنند، ضدش را عمل مى ‏كنند. به چشم خودشان مى ‏ديدند. 💠 بعد امام مى ‏فرمايد: «و قد اضطرّوا بمعارف قلوبهم» انسان اضطراراً و جبراً به حكم معارف سرشتى قلبى خودش اين را مى‏ فهمد كه اگر كسى دستورى داد و خودش بر ضدش عمل كرد به حرف او نبايد اعتماد كرد و بايد او را طرد كرد. اين ديگر درس خواندن نمى‏ خواهد كه در كدام دانشگاه اين را به مردم آموخته‏ اند كه اگر ديديد عالمى به شما دستور تقوا مى ‏دهد ولى خودش تقوا ندارد از او پيروى نكنيد. اين ديگر دانشگاه ديدن و مدرسه ديدن نمى‏ خواهد. هر كسى اين مقدار را مى‏ فهمد. 🔆 اينها را ما مى‏ گوييم «» كه اگر هيچ كسى هم به انسان ياد ندهد، انسان بالفطره اين مقدار را مى ‏فهمد. @bineshemotahar_qom کانال جامع اندیشه های شهید مطهری