نقل است که همیانی (کیسهای) زَر از یکی برده بودند. آنکس در صادق آویخت (تهمت زد) که تو بردی و او را نشناخت. صادق گفت: چند بود؟
گفت: هزار دینار.
او را به خانه برد و هزار دینار به وی داد. بعد از آن، آن مرد زَر خود بازیافت و زَر صادق باز برد و گفت: غلط کرده بودم (اشتباه کرده بودم).
صادق گفت:« ما هرچه دادیم باز نگیریم».
بعد از آن، مرد از یکی پرسید که او کیست؟ گفتند: جعفر صادق.
آن مرد خجل شد و برفت.
( تذکرة الاولیاء، فریدالدین عطار نیشابوری، ذکر ابی محمد جعفر صادق علیهالسلام)
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b