❌ شبهه ۹۶۷ منصور حلاج در ظهر رمضان، گذرش به کوی جذامیان افتاد! جذامیان به نهار مشغول بودند و به حلاج تعارف کردند. حلاج بر سر سفره نشست و چند لقمه بر دهان برد. جذامیان گفتند: دیگران بر سر سفره ما نمی‌نشینند. حلاج گفت آنها روزه اند و سپس برخاست. غروب، هنگام افطار حلاج گفت: خدایا روزه مرا قبول بفرما. شاگردان گفتند: استاد ما دیدیم که روزه شکستی! حلاج گفت: ما مهمان خدا بودیم. روزه شکستیم ولی دل نشکستیم... ✅ پاسخ 🆔 @Shobhe_ShenaSi 🔹البته (اگر قصه واقعیت داشته باشد) بهتر بود جناب حلاج برای آنها توضیح می‌داد که چون ماه رمضان است و باید روزه داشته باشد نمی‌تواند در حال حاضر با آنها هم‌غذا شود، اما در عوض به آنها قول می‌داد برای افطار خدمتشان برسد. در این صورت لازم نبود برای دل نشکستن، حکم خدا را بشکند. 🔹دوگانه‌سازی بین حکم خدا و توجه به مسائل انسانی، از مغالطه های رایج در هر زمان، مخصوصاً عصر فضای مجازی است که گاهی نادانسته اسیر آن می‌شویم و در دراز مدت تحت تاثیر آن، به عقاید و رفتارهای غلطی همچون سهل‌انگاری نسبت به دستورات الهی که در اشعاری مانند: «می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن» نمود پیدا کرده، مبتلا خواهیم شد. ▫️لازم به ذکر است که همواره کسانی بیشترین فعالیت در نوع دوستی و فعالیت‌های خیریه دارند که بیشتر به احکام الهی اهمیت می‌دهند. 👈 پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 https://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06