133 عقد عربی را با عقد آریایی کشور خودمان ایران مقایسه کنیم: متن عقد عربی: انکحتک وزوجتک نفسی الی صداق المعلوم: در برابر هدیه معینی که به من می دهی، خود را در اختیار تو قرار می دهم. متن عقد آریایی: داماد: به نام نامی یزدان، تو را من برگزیدم از میان این همه خوبان، برای زیستن با تو میان این گواهان، بر لب آرَم این سخن با تو وفادار تو خواهم بود، در هر لحظه هر جا، پذیرا می‌شوی آیا؟ عروس: پذیرا می‌شوم مهر تو را از جان هم اکنون باز می‌گویم میان انجمن با تو وفادار تو خواهم بود در هر لحظه هرجا. ✅ پاسخ: ✅ 1. متن عقد آریایی، هیچ گونه سند تاریخی و مذهبی در دین در زرتشت ندارد، و نیز این که واژگان عربی نیز در آن وجود دارد! از جمله «وفا» و «لحظه» که واژگانی عربی هستند! واژه «عروس» نیز عربی است که معادل آن در ایران باستان، واژه بیوگان است. هرچند برخی کوشیدند، این کلمه (عروس) را به صورت اَروس بنویسند تا وِجهۀ پارسی به آن بدهند!‌ همچنین لفظ معادل «عروسی» در زبان فارسی میانه، وایودگان wayōdagan بود. (واژه نامه پارسی سره، فرهنگستان زبان پارسى، تهران، ١٣٩٠. ص 163) 2. آیین زرتشت و احکام آن بسیار غیر منسجم و مشوّش است و در طول تاریخ بارها با ذوقیات موبدان تغییر کرده است، از جمله ی آن، می توان به خویدوده و ازدواج با خویشاوندان و محارم اشاره کرد که حتی برخی ازدواج مادر با پسر خود و پدر با دختر خود را نیز در دین زرتشتی ثابت دانسته اند. 3. در آیین ازدواج زرتشتی به قدری خرافات و کارهای بی توجیه وجود دارد، همانند دور آتش چرخیدن عروس و داماد و یا بردن عروس به حجله به ازای دادن سکه ای به او و ... که خوانندگان را به کتاب «مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان» ارجاع می دهم. (موبد اردشیر آذرگشسب، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران: انتشارات فروهر، 1372. ص 181-186) 4. زوجیت و ازدواج به معنای در کنار هم به کمال رسیدن است، همان طور آیه قرآن به آن اشاره دارد: «و نیز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی (زوجی) بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم بافکرت ادله‌ای (از علم و حکمت حق) آشکار است.» (روم: 21) پس هدف آرامش یافتن است نه در اختیار گذاشتن چیزی. 5. دو واژه ای که در خطبه عربی آمده که زوجتک و انکحتک است، هیچ ارتباطی به امور جنسی ندارد بلکه منظور عقد ازدواج و عقد نکاح است و دلیل ان هم این است که اگر عروس و داماد خود نخواهند که خطبه را بخوانند، وکیلی برای آنان می خواند که «زوجت موكلتى [نام دختر] لموكلی [نام پسر] على الصداق المعلوم» یعنی با وکالتی که از عروس گرفتم، او را با صداق مشخص، به عقد ازدواج داماد در آوردم. و سپس بگويد: «قبلت لموكلى [نام پسر] هکذا»، یعنی این ازدواج را با وکالتی که از داماد گرفتم، تنفیذ کرده و این دو را زن و شوهر اعلام می‌کنم. حال برخی گمان کرده اند که واژه نکاح در عقد، اشاره مستقیم به امور چنسی است. 6. صداق یا همان مهریه از ریشه صدق، به معنی راستی و درستی است. این نشان می‌دهد که مهریه (صداق) باید تضمینی برای راستی و درست‌کاری مرد باشد. همچنین مهریه به عنوان خرید و فروش زن و کم‌ارزش دانستن او نیست (یعنی لذت در مقابل پول نیست)، بلکه یک هدیه است (چه بسا هدایایی که ارزش مادی کم و ارزش معنوی بالایی دارند). گذشته از این، قرار نیست مهریه لزوماً پول باشد، بلکه می‌تواند یک عمل خیر باشد. مثلاً در روایات از اهل بیت وارد شده که زن می‌تواند به عقد مردی دربیاید و مهریه‌‍‌اش را تعلیم قرآن، یا آموزش خواندن و نوشتن، یا شاخه‌ای گل و... قرار دهد. (وسائل الشيعة، ج 21 ص242) همچنین درباره جایگاه زن در خانواده - از نگاه اسلام - همین بس، که زن حق دارد برای قبول ازدواج، شروطی بگذارد که از آن به «شرایط ضمن عقد» گفته می‌شود و دایره آن چنان باز است که زن می‌تواند آن گونه که خود دوست دارد، اختیاراتی برای خود ایجاد کند (برای اطلاعات بیشتر می‌توان به متون فقهی مراجعه کرد) پس مهریه، یک نوع احترامی است که خداوند برای زن قائل شده، در مقابل کسانی که به زن نگاه ابزاری داشتند. چراکه تعیین مهریه واجب است و حتی شامل کنیزان نیز می شود. نیز حتی اگر زن هم مرتکب عمل منافی عفت شود، باز مهریه اش از بین نمی رود، در نتیجه مهریه احترامی است که خداوند برای زن حین ازدواج گذاشته است. پایان: رسول خدا (ص) فرمودند: «در اسلام، بنایی نزد خدا محبوب‌تر از ازدواج برقرار نشد.» یا «دو رکعت نمازی که انسان متأهل بخواند، از 70 رکعت نماز شخص مجرد بهتر است.» یا «هر که ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده، در مابقی نیز باید تقوا پیشه کند.» (همان، ج 20، ص 14) هدف از ازدواج در اسلام، صرفاً تمایلات و شهوات جسمی نیست، بلکه در ازدواج، راه کمال معنوی و نجات وجود دارد. @shohedini