👆👆👆
مجید در حدود سال سوم راهنمایی بود که همچون عاشقان دیگر عزم جبهه کرد ولی به علت کمی سن و جثه با رفتن او موافقت نشد و بالاخره در سال اول دبیرستان تحت تعلیم و آموزش نظامی قرار گرفت و در بهمن سال 64 به جبهه عزام شد و تا اواخر اسفند اولین ماموریت خودرا به پایان رسانید و به تهران باز گشت. ولی باید گفت عاشق شدن خیلی سخت است و به انتظار نشستن سختتر او با آن روح بزرگ که سراسر همدردی و همیاری بود نتوانست همرزمان خود را تنها بگذارد و در اواسط فروردین برای بار دوم به جبهه اعزام شد و در خرداد برای امتحانات آخر سال حاضر شد با استعداد و هوش سراری که داشت در شهریور ماه کارنامه قبولی را برای خانواده به ارمغان آورد.
ودر همین دوران سه ماهه بود که از طرف پایگاه آموزش دیگری برای وی و همرزمانش در نظر گرفته بودند شرکت کرده بعد از پایان دوره آموزشی وپایان امتحانات بار دیگر در مهرماه 65 عازم جبهه شد.
در نامه هیش همیش توجه به اسلام،انقلاب ،شهدا و خانواده شهدا صبر در مصائب و جداییها تاکید داشت.
بالاخره به آرزویی که مدت ها در دل پاکش پرورانده شده بود نائل آمد و با پیکری خونین به بنشیند.
•••▪️🕊🌷🕊▪️•••