روسری قرمز 🥀هنوز ازدواج نکرده بودیم تو یکی از سفراش همراش بودم تو ماشین یه هدیه بهم داد! اولین هدیه‌ ش به من بود ... خیلی خوشحال شدم همونجا بازش کردم ، روسری بود ... یه روسری قرمز با گلای درشت !! جا خورده بودم با لبخند و شیرین گفت : "بچه‌ها دوست دارن با روسری ببیننت" می‌دونستم که بهش ایراد میگیرن که چرا خانومی رو که بی حجابه با خودت میاری...؟ خیلی سعی میکرد منو به بچه‌ها نزدیک کنه 🥀می گفت : " ایشون خیلی خوبن اینطور که شما فکر می‌کنید نیست! به خاطر شما میان اینجا و میخوان از شما یاد بگیرن... ان‌شاءالله خودمون یادش میدیم " نگفت این حجابش درست نیست...! نگفت مثه ما نیست…! نگفت فامیلش چنین و چنان هستن! این‌ رفتارش خیلی روم اثر گذاشت اون منو مثه یه بچه‌ی کوچیک قدم به قدم جلو برد و به اسلام آورد ... نُه ماهِ زیبا با هم داشتیم ... ✍🏻 راوی: خانم غاده جابر (همسرشهیددکتر چمران) 🥀 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar