فرازی از زندگی نامه شهید عبدالرسول نصر اصفهانی قدیرعلی شهید عبدالرسول نصر اصفهانی در اول خردادماه سال ۱۳۳۵ در محله منارجنبان در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. خانواده ای معتمد و مذهبی داشت. فرزند پنجم خانواده بود و دوران ابتدایی را در مدرسه محله آغاز کرد. در ۱۵ سالگی در کارخانه صنایع پشم اصفهان مشغول به کار شد و در همان کارخانه تحصیلات ابتدایی را تکمیل کرد و در سال ۱۳۵۳ در ۱۸ سالگی ازدواج کرد و سپس به خدمت سربازی در گنبدکاووس رفت و بعد از خدمت سربازی زندگی مشترک را آغاز کرد که حاصل این ازدواج چهار فرزند: سه دختر و یک پسر بود. اولین و دومین فرزند ایشان در سال ۱۳۵۷ و سال ۱۳۵۸ و سپس در سال ۱۳۶۲ و سال ۱۳۶۳ سومین و چهارمین فرزندان ایشان به دنیا آمدند. شهید عبدالرسول مدتی آموزش های نظامی را در پادگان امام حسین (ع) سپری کرد و در اوایل سال ۱۳۶۵ به صورت داوطلب از طرف لشکر مقدس امام حسین (ع) به جبهه اعزام و در گردان یازهرا (س) مستقر شدند. حدود ۶ ماه در جبهه های جنگ حق علیه باطل حضور فعال داشت و یکی از دوستان و هم رزمان صمیمی و نزدیک فرمانده شهید تورجی زاده بودند تا اینکه در عملیات والفجر ۸ شرکت کرد و در منطقه فاو در تاریخ ۱۳۶۵/۰۶/۲۵ مصادف با ماه محرم و در صبح روز عاشورا حسینی، در حالی که شهید حسینعلی کرمانی نیز در کنارش بود بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. بعد از آن پیکر مطهرش به اصفهان منتقل شد و پس از تشییع باشکوه در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. یکی خاطراتی که از ایشان نقل میشود: در شب جمعه قبل از شهادت ایشان که با خانواده و فامیل به گلستان شهدا رفته بودند بعد از گریه زیاد که در دعای کمیل داشته اند گردشی در گلستان شهدا می کنند و همان جایی که الان به خاک سپرده شده را نشان اطرافیان می دهد و می گوید: اینجا جای من است. از خصوصیات بارز اخلاقی شهید اینکه: به نماز اول وقت با جماعت اهمیت زیادی می دادند. صله رحم زیاد انجام میداد مخصوصا نسبت به پدر و مادر. به خانواده های بی سرپرست خدمت می کردند. اخلاق ایشان در خانواده و بیرون از خانواده بسیار نیکو بود. در لحظه لحظه زندگی از یاد خداوند غافل نبودند. سفارش فرزندانش را زیاد می کرد و همیشه تبسم و ذکری بر لب داشتند. روحش شاد @monarjonban