🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده و مجروح نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش و گفت : اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم ، این طوری کمتر درد می کشید هم ناله ای کرد و گفت : نه ، بی هوشم نکن ، دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند . 🌹🌹🕊🌺🕊🌹🕊🌺🕊🌹🌹 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت ✅👉 @shohadasafadasht97