مادࢪبزࢪگ‌شھید‌جھاد‌مغنیہ‌مےگفت؛ مدتِ‌طولانےبعد‌شھادتش‌اومد‌بہ‌خوابم بھش‌گفتم:چࢪا‌دیࢪڪࢪد؎؟ منتظࢪت‌بودم! گفت:چون‌طول‌ڪشیداز‌بازࢪسےها‌ࢪد‌شدیم گفتم‌:چہ‌بازࢪسے؟! گفت:بیشترࢪاز‌همہ‌سࢪبازࢪسے"نماز"وایستادیم.. بیشتࢪ از‌همہ‌دࢪباࢪه؎"نمازصبح"میپࢪسند. نگذاࢪیم‌تنبلےمانـ؏سعادت‌ما‌شود