🌴سيدنظرى - همرزم او - مىگويد:
وى مكرر به رزمندگان توصيه مىكرد گلولهاى را بى هدف شليك نكنيد؛ تا دشمن را نديده ايد، تيراندازى نكنيد، چون اين گلوله ها با پول دولت و خون شهيدان تأمين شده اند.
🌴 همسنگر ديگر او مىگويد: «ابوالفضل، مدام توصيه مىكرد كه سنگرها را محكم بسازيم و تميز نگاه داريم چون سنگر خانه ما در جبهه است. در خوردن اسراف نكنيد و غذاى اضافى را دور نريزيد.» به باور حسين باقرلو - از همرزمان ابوالفضل - «او فردى تيزبين، مدير، نكته سنج، شجاع و قاطع بود. هميشه هنگام اقامه نماز سجدههاى طولانى مىكرد و آنقدر خود را كوچك مىشمرد كه گويى طفلى بيش نيست. اما به هنگام نبرد چون شير ژيان حمله كرد.» حسنلو در مواقع پدافندى و آرامش خطوط تماس با دشمن، گاه به روى موج بىسيم دشمن مىرفت و آنها را به اسلام دعوت مىكرد و به توهينهاى آنها كوچكترين اعتنايى نمىكرد. هميشه به هنگام عمليات مىگفت: «اسلام حالا به خون ما نياز دارد.» با شنيدن خبر تولد فرزندش به خانه بازگشت و به چشمان دخترش نگاه عميقى كرد و نام او را ليلا گذاشت. به گفته همسرش در اين ايام مهربانتر از سابق شده بود. پس از ديدن فرزند، مىخواهد به جبهه باز گردد كه مادر و همسر نمىگذارند. هفت روز نزد آنها ماند و براى آخرين بار عازم جبهه شد.