🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمدیوسف غلامی نوار خونه هم بود؛ به خصوص نوارهای شریعتی و سید فخرالدین انجوی که من این نوارها رو تحویل گرفته بودم و یواشکی به کسانی که میشناختم تو خط انقلاب هستند امانت میدادم و تحویل میگرفتم. _«با پدر و مادر ما متهمیم »کرامت این کتاب دکتر شریعتی هست .اینم نوارش! بگیر بخون . با ذوق و شوق کتاب رو از دستم گرفت و رفت تو اتاق. این اولین کتابی بود که برای کرامت آوردم تا بخونه‌. کم کم خودش با بیشتر کتابها آشنا شد و من هر روز براش کتاب جدید می آوردم تا اینکه با سید علی اصغر دستغیب آشنا شدم. - آقای غلامی شنیدم که شما مسئولیت کتابخونه و نوار خونه مسجد ولیعصر رو به عهده داری؟! - بله، چه طور مگه؟! این کتابا رو دست کی میدی بخونه؟! - من این نوارها و کتابها رو دست هرکسی نمیدم به آنهایی میدم که میدونم قدرت درکشون بالا هست و یه کم با مسائل مملکت آشنایی دارند و تو جریانها هستند. خیلی هم احتیاط می کنم . _آفرین من هم یک کتابخونه دارم که میخواستم بدم دست یه آدم مطمئن. حالا که شنیدم شما از پس این مسئولیت برمی یای .خب چه کسی بهتر از شما! -چشم من سعی میکنم دوتا از بچه های دیگه رو که تو این سمت و سو هستند و افرادی قابل اعتماد بیارم کمک خودم. - دیگه خودت میدونی هر گلی زدی به سر خودت زدی..... ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*