🔴روحانی و احمدی نژاد چقدر شبیه هم شده اند! 🔹🔸روحانی، با استفاده از نتایج سوء مدیریت شدید احمدی نژاد در دو سال پایانی دولتش توانست مردم را اغوا کند و در انتخابات پیروز شود؛ احمدی نژاد هم با وجود همه تلخی های پایان مدیریتش در کام مردم، به واسطه سوء مدیریت روحانی است که توانسته معرکه گیری کند و انحرافات خود را از یادها ببرد. ♦️این دو همواره به عنوان رقیب و نفی هم دیده شده اند؛ اما در واقع به یکدیگر نیازمند بوده و از دیگری برای سیاسی کاری و سیاست بازی خود استفاده کرده اند. ♦️اما از این هم عجیب تر، با هم ساختن و توافق ضمنی برای زدن شورای نگهبان قانون اساسی است! هر کدام با تایید همین شورای نگهبان، دو بار نامزد انتخابات شده اند؛ بی هیچ اعتراض جدی به نظارت قانونی شورای نگهبان. و حالا ناگهان به یادشان افتاده که باید شورا را زیر سوال ببرند و به عملکرد آن حمله کنند. ♦️مردم از چنین سیاست بازانی، جنجال و تشکیک در نظارت شورای نگهبان را نمی پذیرند و زست شان را صادقانه نمی دانند. بماند که خیلی ها معتقدند شورای نگهبان در تایید این دو، کوتاهی کرده و با اغماض رفتار نموده است. ♦️تحلیل گرانی هم می گویند این ژست طلبکارانه و تخریبی، نتیجه عدم پیگرد قضایی تخلفات احمدی نژاد و روحانی است. این دو در واقع باید برای ترک فعل ها یا سوء مدیریت هاشان مواخذه می شدند؛ اما جون با اغماض رو به رو شدند، به صرافت اقتادند دست پیش هم بگیرند. ♦️بخش مهمی از گرفتاری های اقتصادی و معیشتی مردم از سال 90 تا امروز، به خاطر انحراف روحانی و احمدی نژاد از مسئولیت و تعهدات قانون اساسی اتفاق افتاده است. این دو مسئولیت دولت را بر عهده داشتند اما درست در میانه شروع فشار های تحریمی دشمن، درگیری و فرصت سوزی را به داخل کشور و نهاد ها و قدا کشاندند و ضد تدبیر عمل کردند. ♦️ماجرا های بنزین و بورس و سبد کالا و صف های توهین آمیز، یادگاری دولت روحانی است؛ تا آنجا که صادق خرازی به عنوان موتلف او در فتنه بنزین گفت ""گاهی به شوخی می‌گویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار می‌شوند برنامه‌ریزی و بخشنامه صادر می‌کنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردم‌اند که آن را حفظ می‌کنند. رهبری نمی‌گذارد دولت سقوط کند". ♦️درباره احمدی نژاد هم، این خاطره تکان دهنده آقای جعفر فرجی (فرماندار شهرری در دولت دهم و قائم‌مقام ستاد انتخاباتی احمدی نژاد در سال 88) کفایت می کند: «برای سفر استانی دولت مجبور شدم به جلسه‌ای با آقای بقایی [معاون اجرایی رئیس‌جمهور] بروم. تنها جلسه‌ای که با ایشان داشتم، تلخ‌ترین جلسه آن دوره عمرم شد. او که ارتباط بنده را با جریان ستاد‌های مردمی در سراسر کشور و بچه‌های انقلابی می‌دانست، پرسید بچه‌ها نظرشان نسبت به قضیه خانه‌نشینی چیست؟ توضیح دادم که رئیس دولت در پازل دشمنانش حرکت کرد و هر عاقلی، این را می‎فهمد. او که عصبانی شده بود، گفت پنج شش سال است که شبانه‌روز در کشور مثل... کار می‎کنیم و آقایان [...] و [...] می‌روند پزش را جلوی مردم می‌دهند و پشت‌سر، ما را می‎کوبند. ‌اشکالی ندارد ‎کنیم. بله از فردا کار نمی‌‎کنیم که معلوم بشود فقط ما هستیم که می‌‎توانیم کشور را بگردانیم. ببینیم در سخنرانی‎‌هایشان چه دارند به مردم بگویند و آن‎وقت به دست و پایمان می‎افتند. با دو تن از رفقا رفته بودیم؛ موقع برگشتن بغض گلویمان را گرفته بود. ما فکر می‌‎کردیم حرفی زد و تمام شد. اما حرف او، علی‌رغم باورمان اجرایی شد، دو سال رئیس‌جمهور و معاونین و مسئول‌ دفترش، کشور را رها کردند. آن هم در اوج تحریم‌ها. این را از جدول جلسات رئیس‌جمهور که جایش معاون اول می‌‎رفت و کاهش حجم تصمیم، اقدام و برنامه‌ها و سفرها و ازهم‌گسیختگی کارها می‎‌شد فهمید... وضعیت اقتصادی و اجتماعی سیاسی کشور محصول همان دو سال تعلل ارادی است که آقای بقایی آن روز وعده‌اش را داد». ✍ 💢کانال خبری @shohadayeiran57