🌹 🌹پسرش که شد ،نه نه معصومه شهر نمیومد از ، همش بالای یک تپه که جاده دیده میشد ساعت ها می ایستاد و منتظر پسرش بود..... . 💢 افتاده شده بود ، یه اتاق بود پنجره کوتاه داشت جلوی پنجره حالت طاقچه بود همیشه می نشست اونجا منتظر. پیاده مسیر باغ تا خونه رو میرفت و همش میگفت با مجید اینجا گردو کاشتیم با اینجا چای خوردیم و ....سال ۱۳۹۶ دلتنگیش به پایان رسید و رفت پیش پسرش...شادی روحش صلوات. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57