قسمتی از کتاب خداحافظ فرمانده
شهید محمدعلی قاسمی
(روحیه ظلم ستیزی)
فصل برداشت گندم بود طبق روال هر سال کدخدا به زمین ها سر می زد تا در پایان برداشت سهم خود ،ارباب دشتبان و نگهبان را حساب و دریافت
کند.
امیر آقا که می دانست فرزندان یتیم برادرش زحمت های زیادی برای این زمین کشیده اند و تنها درآمد و خوراک یک سال آنها همین است، پیش کدخدا رفت و خواست از سهم خود بگذرد. حرف حسابش اما خریداری
نداشت با این وجود ایستاد تا نگذارد حقی پایمال شود.
گندم های درو شده را شبانه بار کردند تا به انبار ببرند. نگهبانان به گوش کد خدا رساندند. خود را به آنجا رساند. امیر سینه سپر کرد و روبرویشان ایستاد کد خدا عصایش را به طرف او پرت کرد و امیر با همان عصا کدخدا را زد. بالاخره او با پافشاری بر حق توانست جلوی زور را بگیرد هر چند که خود
مدتی درگیر این ماجرا شد.
همین روحیه پدر در وجود پسر بود روحیه ظلم ستیزی و مبارزه با ظالم
سالها بعد محمد علی بود که در برابر ظلم شاه و عواملش ایستاد و پرچم
عدالت خواهی را در روستا برافراشته کرد
-۱- کنگره شهدای خمینی شهر مصاحبه الهه حاجی حسینی با غلامرضا قاسمی، ۱۳۹۸
☫🇮🇷
#شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang