🍉 🔰 وقتی برای چندمین بار کنار دست استاد فاضل ایستاد و دستیارش شده بود. مجروحی با هفتاد درصد جراحت. بدنش شده بود مثل لباسی که با قیچی تکه‌تکه کرده باشند. پوست بدنش کاملاً رفته بود و پاهایش قطع شده بود. اصلاً شبیه به جراحت‌های ترکش نبود. وقتی علت این آسیب‌دیدگی را پرسید، تنها یک جواب شنید: «کوموله و دموکرات این بنده‌خدا رو شکنجه دادن و با یکی از خودشون معاوضه کردن. » بعدها از محمدرضا دربارۀ آنها پرسید. آن روزها محمدرضا حال خوشی نداشت. پیر و مرادش، مصطفی چمران، را از دست داده بود؛ برای همین هم سربسته گفت: «توی کردستان دو تا گروهک هستن. مخالف حکومتن. اگر بسیجی یا سپاهی دستشون بیفته، پوستش رو غلفتی میکَنن. » پروین در بیمارستان به چشم خودش مجروحانی را با آن شرایط دیده بود. 📘 🖋