🌹 خاکریز خاطرات (جواد رفت پیش بنیادی) ... غروب بود و موقع نماز. بی‌سیم‌چی داشت نماز می‌خواند. جواد♡ از من خواست بی‌سیم را جواب بدهم تا او هم نماز بخواند. گوش به بی‌سیم، کنارش نشسته بودم. نماز عشاء را که خواست شروع کند صدای بی‌سیم در آمد. دویدم به سمت بی‌سیم. چند قدمی نرفته بودم که یک خمپاره خورد وسط‌مان. از موج انفجار گیج و منگ بودم. صدای حاج غلامرضا -(سردار حاج غلامرضا جعفری فرمانده‌ی وقت لشکر۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب "علیه‌السلام")- از پشت بی‌سیم می‌آمد. جواد را می‌خواست. سراغ جواد که رفتم پیدایش نکردم. غیبش زده بود. دور و بر را حسابی برانداز کردم. سینه خاکریز افتاده بود. غرق در خون. بی‌سیم را گرفتم و گفتم: «حاجی دیگر منتظر جواد نمانید. جواد رفت پیش بنیادی☆...» 🎤 راوی: مرحوم ناصر شریفی ♡ سردار شهید محمدجواد دل‌آذر فرمانده‌ی عملیاتِ لشکر۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب "علیه‌السلام" (●ولادت: ۱۳۳۷، قم ♢ ○شهادت: ۱۳۶۴، فاو، عملیاتِ والفجر۸ ♢ ■مزار: گلزار مطهر شهدای علی‌بن‌جعفر "علیه‌السلام" قم). ☆ سردار شهید محمد بنیادی فرمانده‌ی تیپ حضرتِ معصومه "سلام‌الله‌علیها" از لشکر۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب "علیه‌السلام" (●ولادت: ۱۳۳۷، قم ♢ ○شهادت: ۱۳۶۲، عملیات والفجر۴ ♢ ■مزار: گلزار مطهر شهدای علی‌بن‌جعفر "علیه‌السلام" قم). 🔺 🔻 🔸 🌹 ستاد کنگره ملی شهدای استان قم 📌به ما بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2154430515C2570438306