آرایش جنگی(۲) چند هفته‌ای است که بدون دلیل ظاهری، دولت سوئد دچار مرض توهین به مقدسات اسلامی شده و چندین نوبت است که با حمایت از چند بیمار روانی، که مملو از جهل و حماقت و عقده‌اند «قرآن‌سوزی» علیه عقل و قرآن اعلام جنگ کرده است. سوئد، جزو همان تمدنی است که غرب‌رفته‌هایی که غربزده شده‌اند و به جای تعمق، محو ماتیک وکراوات و WOW، هستند، همیشه از آن به عنوان کشوری پیشرفته یاد می‌کنند که حقیقت هم دارد. مظاهر تمدن و رفاه آنچنان مهیاست که ظاهربینان را فرصتی برای دیدن باطن نمی‌ماند و متوجه مخارج نمی‌شوند و قرار هم همین است که با دیدن رنگ و لعاب، اصل جنس پنهان بماند و کسی از پیشینه این بازار مکاره و این جنگل منظم نپرسد. مثل همین اکنونی که همان سنخ غربزده‌ها جرأت و توان پرسیدن این را ندارند که تمدنی که پیوسته از احترام به آزادی بیان و عقیده و مردم صحبت می‌کند چرا رفتاری چنین خشن و سیستمی و بدوی از خود نشان  می‌دهد؟   شعار ‌اشتباه «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» فقط برای تخطئه امر به معروف و نهی از منکر بود که در دهان دهن‌بینان افتاده است؟ تئوریزه کردن فحش و توهین و تحریک ادیان و اعتقادات، در تمدنی که بهشت فرقه‌ها و نحله‌ها و مهد دموکراسی است، تمدن است؟ تفکر شروری که هرگز نمی‌تواند ذات پلید و نیت کثیف خود را پشت رژ و پاپیون بپوشاند و دائم آتش می‌افروزد، در ایجاد جنگ تمدنی و ادیانی به دنبال چیست؟ چه اتفاقی افتاده که باید توجه جهان به جای دیگری جلب و جمع شود؟ بی‌ثباتی بی‌سابقه شش ماه اخیر رژیم صهیونی یا آشفتگی چندین ساله فرانسه یا ابتلای آمریکا به حاکمان گیج یا ناامیدی از پادشاهی بریتانیا یا بی‌نتیجه ماندن تقابل غرب با روسیه یا برخورد کشتی تایتانیک تمدن غرب با صخره واقعیات است که سوئد را سوپاپ پرصدای این تمدن به آخر رسیده کرده است؟ یا سوت آخر تقابل غرب با تمدن نوین اسلامی است که نتیجه تلخ شکست را به آنان تفهیم کرده است؟ انسان امروز حق دارد بپرسد که دستاورد تمدن غرب، غیر از تأمین رفاهیات گران برای شهروندان افسرده خود چه بوده است؟ آنها که با خون و خشونت و تجاوز و قتل عام، به ادکلن و پاپیون رسیدند و به نام علم، انسان را تحقیر کرده و او را حیوانی از نسل میمون معرفی می‌کنند و برایش باغ وحش منظم ساخته و آغل آذین کرده‌اند، چگونه مسیر را طی کردند که با ارتجاع توانستند به دستاورد هزاران سال پیش قوم لوط و عاد و ثمود برسند؟ جوان امروز مقایسه می‌کند که تمدن اسلامی که قرآنش به انسان کرامت و آزادی و عزت هدیه می‌دهد و او را به تفکر امر می‌کند ارجح است یا تمدنی که با ادعای گزافش اکنون توانسته اعمال قوم لوط را قانونی کند و برای آنها پرچم رنگین کمانی بسازد؟ اسلامی که نه ظلم می‌کند و نه ظلم می‌پذیرد متعادل است یا تفکر شروری که یا آدم می‌کشد یا کتاب می‌سوزاند و یا فحش  می‌دهد؟  امر کردن و انجام دادن «قرآن‌سوزی» توسط «نامتعادل‌ها» اگرچه حیله شیطانیِ استکبار جهانی برای فرار از پاسخگویی به سؤالات اساسی است ولی نشانه اصلی زوال تمدنی و زبونی و ذلت آنها در مواجهه منطقی با اسلام است. ‌ای کاش می‌توانستند بفهمند، سوزاندن قرآن، نه آسیبی به قرآن می‌زند و نه عمر به آخر رسیده آنها را زیاد می‌کند، بلکه تنها این تمدن را با ساکتان و راضیان و بزک‌کنندگان و زمینه‌سازانش در کنار اقوام عذاب شده تاریخ، عبرت خلق خواهد کرد و اگرچه دیر است ولی ‌ای کاش در آن تمدن انسان‌های عاقلی بودند که برایشان تاریخ بخوانند و پیشینه‌هاشان را مرور کنند تا دلیل بدبختی و سردرگمی امروزشان را بفهمند و ‌ای کاش نمرود هم می‌دانست که آتش، ابراهیم‌ها را نمی‌سوزاند و تیر نمرود به آسمان نمی‌رسد و گاهی خدا، متکبرهای احمق را  با یک پشه می‌پیچاند و می‌کُشد.    محمدهادی صحرایی  💥جنگ نرم ودشمن شناسی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi