پیامى از عالم برزخ در معنى شعر حافظ آیت للّه سید ضیاالدین درى استاد علوم منقول و معقول، یكى از وعاظ وارسته و برجسته تهران بود، در شبهاى دهه آخر محرم در یكى از مساجد تهران منبر مى‏رفت، جوانى از او پرسید: منظور و مراد حافظ در این شعر معروفش چیست كه مى‏گوید: غلام پیر مغانم ز من مرنج اى شیخ چرا كه وعده تو كردى و او به جا آورد مرحوم درى پاسخ داد: حضرت آدم (علیه السلام) از خوردن گندم در بهشت منع شد، وعده داد از آن نخورد، ولى به وعده خود وفا نكرد و از آن خورد و از بهشت رانده شد، ولى حضرت على (علیه السلام) در تمام عمر از گندم غذایى تهیه نمود، با این كه خداوند او را منع نكرده بود، و نه عهد با خدا نموده بود كه از آن نخورد پیر مغان در شعر مذكور، حضرت على (علیه السلام) است، به منظور از شیخ آدم (علیه السلام) است . یعنى: غلام على (علیه السلام) هستم، اى آدم از من نرنج، زیرا تو وعده نخوردن گندم به خدا دادى، ولى على (علیه السلام) به آن وعده وفا كرد. مرحوم سید ضیاء الدین در آخر همان سال از دنیا رفت، درست در سال بعد در همان شب از شبهاى دهه آخر محرم همان جوان سؤال كننده، در عالم خواب مرحوم سید ضیاء الدین را دید، كه نزد آن جوان آمد و گفت، تو در سال گذشته از من در مورد شعر معروف حافظ پرسیدى ، و من آن گونه پاسخ دادم، كه منظور از پیرمغان، على (علیه السلام) است و منظور از شیخ آدم (علیه السلام) است، ولى وقتى كه به عالم برزخ آمدم شرح آن به معنى دیگر برایم كشف گردید . و آن اینكه: مراد از شیخ، حضرت ابراهیم (علیه السلام) است، و مراد از پیر مغان امام حسین (علیه السلام) است، و منظور از وعده، ذبح اسماعیل (علیه السلام) فرزند ابراهیم (علیه السلام) است، كه حضرت ابراهیم (علیه السلام) وعده وفاى قربان كردن اسماعیل (علیه السلام) را به خدا داد، ولى حقیقت وفا را امام حسین (علیه السلام) در كربلا با شهادت فرزندش حضرت على اكبر (علیه السلام) متحقق نمود . بنابراین معنى شعر چنین است : غلام امام حسین (علیه السلام) اى ابراهیم (علیه السلام) از من نرنج، زیرا تو وعده قربان دادى اما امام حسین (علیه السلام) به آن وعده تحقق بخشید.