اندر فضایل نوره تازه درس حوزه را شروع کرده بود. بر خودش لازم می دانست که تبلیغ را از خانواده و اقوام خودش شروع کند. به ما هم می گفت شما هم شروع کنید بركات زيادي به همراه دارد. به او گفتم واقعاً برای اقوام خود صحبت می کنید؟! گفت: درسته که تازه وارد حوزه شدم، ولی به قدر بضاعتم برای فامیلم از اسلام می گویم. گفتم: آخرین بحثی که داشتی چه بود؟ گفت: خاله و دخترانش مهمانمان بودند. منم درباره فضایل نوره کشیدن از کتب حلیه المتقین چند سطري برایشان خواندم هنوز سخنانش تمام نشده بود که همه دوستان یکپارچه زدند زیر خنده، با تعجب در حالی که دهانش باز بود به ما نگاه می کرد بعد گفت: مگه چیه؟! گفتم: می دونی نوره چيه؟ گفت: نه. وقتی معنی نوره را فهمید. رنگش مثل لبو شد بعد گفت مثل این که تبلیغم را زود شروع کرده ام و بعد خودش هم با لگد زد زير خنده. -------------- ✍️شوخ طبعي هاي طلبگي نشر جمال، به نقل از حاج آقا صادق زاده 😁😉😜