💐💐🍃💐💐🍃💐💐🍃 🌹(آيه ٢٦٠) -صحنۀ ديگرى از معاد در اين دنيا! 🌹 به دنبال داستان عزير در مورد معاد داستان ديگرى از ابراهيم (ع) در اينجا مطرح شده است، و آن اين كه: روزى ابراهيم (ع) از كنار دريايى مى‌گذشت. مُردارى را ديد كه در كنار دريا افتاده، در حالى كه مقدارى از آن داخل آب و مقدارى ديگر در خشكى قرار داشت و پرندگان و حيوانات دريا و خشكى از دو سو آن را طعمۀ خود قرار داده‌اند، اين منظره ابراهيم را به فكر مسأله‌اى انداخت كه همه مى‌خواهند چگونگى آن را بدانند و آن كيفيّت زنده شدن مردگان پس از مرگ است. 🌹چنانكه قرآن مى‌گويد: «بخاطر بياور، هنگامى را كه ابراهيم (ع) گفت: خدايا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده مى‌كنى» (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى) . او مى‌خواست با رؤيت و شهود، ايمان خود را قويتر كند، به همين دليل در ادامۀ اين سخن، هنگامى كه خداوند «فرمود: آيا ايمان نياورده‌اى؟» (قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ) . او در جواب عرض كرد: «آرى، ايمان آوردم ولى مى‌خواهم قلبم آرامش يابد» (قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي) . 🌹در اينجا به ابراهيم دستور داده مى‌شود كه براى رسيدن به مطلوبش دست به اقدام عجيبى بزند، آن گونه كه قرآن در ادامۀ اين آيه بيان كرده، مى‌گويد: «خداوند فرمود: حال كه چنين است چهار نوع از مرغان را انتخاب كن و آنها را (پس از ذبح كردن) قطعه قطعه كن (و در هم بياميز) سپس بر هر كوهى قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان به سرعت به سوى تو مى‌آيند» (قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً) . ابراهيم (ع) اين كار را كرد، و آنها را صدا زد، در اين هنگام اجزاى پراكندۀ هر يك از مرغان، جدا و جمع شده و به هم آميختند و زندگى را از سر گرفتند و اين موضوع به ابراهيم نشان داد، كه همين صحنه در مقياس بسيار وسيعتر، در رستاخيز انجام خواهد شد. 🌹 و در پايان آيه مى‌فرمايد: اين را ببين «و بدان خداوند توانا و حكيم است» (وَ اعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) . هم تمام ذرّات بدن مردگان را به خوبى مى‌شناسد، و هم توانايى بر جمع آنها دارد.