▪️▫️▪️
⭕️
جاسوس بزرگ انگلیس در لباس بازاریان تهران! (قسمت اول)
👈 مهره مرموزی که زمینهساز سلطنت شاه بود!
🔰
#محمدصادق_ابوالحسنی در گفت و گو با خبرگزاری فارس
▪️ آیتالله شیخ حسین لنکرانی معروف به «مرد دین و سیاست» از شاهدان عینی عصر مشروطه تا دوران انقلاب و در حکم «جعبه سیاهِ» اطلاعات تاریخ معاصر کشورمان به شمار میرفت. مرحوم پدرم -که محرمِ اسرار آیت الله لنکرانى بود- داستان عجیبی را از ایشان شنیده بود که نشان می داد وی، چهره یکی از مرموزترین مهرههای جاسوسی انگلیس «مستر تُرات» را در لباس یک حاجی بازاری افشا کرده است.
▪️ آیتالله لنکرانی می فرمود: در سالهای بعد از کودتاى 1299، یک سیدى در بازار تهران بود که در صحن تیمچه حاجب الدوله (دالان پیش از دالان گبرها) چاىفروشی داشت. بعد از اینکه فوت کرد، پسرش سید رحیم جاى او را گرفت و مشغول کار پدر بود، تا اینکه سر و کله مردی به نام «میرزا ابراهیم خان کلکتهاى» پیدا شد و بین اهل بازار پیچید که این آقا همان فردی است که از کلکته برای آن سیدِ مرحوم، چای میفرستاده است. بعداً هم مشخص نشد که وضع کسب تجارتى سید چه شد و این فرد به همان نام میرزا ابراهیم خان کلکتهاى در طهران ماند و میگفت: «جدّ من مسلمان است و خودم متولد لندن هستم». میرزا ابراهیم خان، از نظر قیافه به تماممعنا فرنگى بود، یعنی چشمانی میشىرنگ مایل به کبود داشت و موهایش بور بود. خلاصه خودش چایفروشی راه انداخت و در بازار تهران فعالیتش بالا گرفت.
▪️ رفته رفته در کسوت یک حاجی بازاری متدین در آمد؛ به خانه علما سر میزد و به فقرا کمک میکرد و بعد در سراى حاج حسن (بین چهارسوی بزرگ و کوچک) مجلس روضهاى راه اندخت و با عبا توی جلسات هیئت شرکت میکرد. اینجا بود که از شخص منحرفی به نام سیدرضا خراسانى برای سخنرانی در هیئت او دعوت کردند و او هم صوفى مآبانه حرفهایى را به هم میبافت و مقدماتى براى تبرّز او فراهم شد.
▪️ مرحوم منذر می فرمود: مرحوم آقای لنکرانی بارها قصه میرزا ابراهیم کلکتهای، و اقداماتی را که خودش برای افشاى هویت او انجام داده بود، با افتخار نقل میکرد اما هیچگاه رمز و راز کشف این ماجر را نمیگفت. تا اینکه روزى از ایشان پرسیدم شما چگونه به ماهیت این فرد پی بردید و اولین بار که سرنخى در این زمینه به دستتان آمد کى بود؟
▪️وقتی ایشان اصرار مرا دید، تأملی کرد و فرمود: میرزا ابراهیم خان کلکتهاى منزلی در شمیران داشت و یک روزى من و شیخ محمد خالصىزاده را به منزلش دعوت کرد. وقتی وارد خانهاش شدم، با کمال تعجب دیدم هاوارد -عضو مشهور سفارت انگلیس که هویتش بر همه معلوم بود- نیز آنجا است. حضور هاوارد در خانه یک به اصطلاح تاجرِ چاى و اهل هیئت و روضه و خیرات و مبرات در بازار تهران(!) براى من بسیار عجیب بود و همین مایه شک من و سرنخ تحقیقات بعدىام درباره او شد.
▪️من از مرحوم لنکرانى پرسیدم: مگر خالصىزاده با شما نبود؟ او با دیدن هاوارد و تعجب شما چیزی نگفت؟ فرمود: هیچ، ماجرا را طبیعى تلقى کرد و گفت: مسئلهاى نیست و به سادگی از کنار موضوع رد شد اما من از همان روز شک کردم و کلکتهای را زیر ذره بین گرفتم تا اینکه نهایتاً فهمیدم یکی از مهرههای مهم استعمار بریتانیا است اما میخواهد در قالب بازاری و متدین خودش را جا بزند و اهداف شومش را پیش ببرد.
💥نحوه افشای هویت مستر تُرات توسط آیتالله لنکرانى
▪️آیتالله لنکرانی میفرمود: مدتی گذشت تا به مناسبتِ مراسم ختمی وارد مسجد شدم و نگاهى به ردیف آقایان که دم در مسجد (و به اصلاح در صف نِعال) قرار داشتند افکندم. دیدم علما و اشراف و اینها که دم در بودند به احترام من از جا برخاستند و من در حالیکه با آنان سلام علیک میکردم، چشمم به میرزا ابراهیم خان افتاد که خودش را به عنوان تاجر معتبر و خیّر بازار تهران در صف نعال جا زده بود. به او که رسیدم، با صداى بلند به طوری که دیگران میشنیدند، گفتم: به به! آقاى مستر تُراتِ معروف، عضو سفارت انگلیس...! با گفتن این جمله به تعبیرِ من، برق از صورت او پرید و بعد غیبش زد و دیگر کسى او را در هیئات مذهبى و بازار تهران ندید که ندید!
اما این مهره مرموز کیست؟
ادامه در 🔰
کانال اسرار تاریخ🔰