نسخه سمّی مذاکره و جنگ از کجا آب می خورد ؟! 🔹تحولات چند دهه اخیر افغانستان، دو درس غیر قابل انکار دارد و هرکس می کوشد این دو درس را انکار کند، با عقل و مصلحت می ستیزد؛ 🔻درس اول: شوروی ده سال و آمریکا بیست سال، در افغانستان مداخله نظامی کردند، اما با سرشکستگی خارج شدند. بنابراین کسانی که ادعا می کنند ایران باید در این کشور مداخله نظامی کند، ما را شریک در شکست مستکبران می خواهند. آنها متهمند که نقشه آمریکا برای کشاندن ایران به باتلاق را توجیه می کنند. 🔻درس دوم: آمریکا پشت دولت غربگرای اشرف غنی و ارتش افغانستان را خالی کرد و بدین ترتیب طالبان که متهمند توسط آمریکا فربه شده اند، بدون کمترین درگیری ظرف چند هفته، تمام این کشور را تصرف کردند. غربگراها در این کشور احساس خیانت می کنند، اما از نگاه آمریکا، "تاریخ مصرف" آنها تمام شده بود. 🔹آمریکا و غرب، مشابه همین خیانت را با یاسر عرفات، صدام، حسنی مبارک، معمر قذافی و هر سیاستمدار دیگری مرتکب شدند که ملت و استقلال خود را فروخت، به آمریکا و اروپا اعتماد کرد و بازی در نقشه های غرب را پذیرفت . آمریکا حتی بارها به متحدانی مثل فرانسه و آلمان و ژاپن و... خیانت کرد، بدون کمترین شرمندگی! 🔹با وجود این دو درس غیر قابل انکار (و تجربه تلخ برجام)، چرا باید برخی محافل، خواستار اعتماد دوباره و مذاکره با آمریکا شوند؟ و همزمان که 180 درجه بر خلاف واقعیات، ایران را ضعیف و ناچار از مذاکره وانمود می کنند، خواستار درگیر کردن ایران در جبهه دیگری با طالبان شوند؟! 🔹آیا غیر از این است که به اعتراف تاغلب حلیلگران در غرب و از جمله نشریه فارین پالیسی، "ایران، پیروز درگیری های خاورمیانه است و بنابراین نمی پذیرد که به آمریکا امتیاز بدهد "؟! 🔹این نشریه تخصصی آمریکایی اخیرا نوشت "ایران احتمالا ایده‌ امتیاز دادن را یک وضعیت غیرضروری می‌داند: متحدان منطقه ای ایران، از جمله سوریه و حزب‌الله، گروه‌های معارض را از خاک سوریه بیرون رانده‌اند. حوثی‌ها در حال پیروزی در جنگ یمن هستند و ایران، از مدت‌ها قبل داخل دولت‌ های عراق و لبنان متحد دارد. ایران نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش داده و در جنگ سردی که درگیر آن بوده، پیروز شده است". 🔹با این اوصاف، آیا "تحریف دو درس فوق الذکر" و "نشاندن پیروز تحولات منطقه در جایگاه ضعف و ناچاری به جای آمریکا"، وطن فروشی و خیانت یا دست کم، سفاهت نیست؟