اغراض سیاسی در اختصاص محلی به اعتراضات اجتماعی
حسین عبداللهیفر/ اعتراض حق طبیعی مردم است و دولتها معمولاً از اعتراضات اجتماعی در شکل آرام و محدود آن استقبال میکنند؛ چرا که فراهم نبودن شرایط برای اعتراضات سبب اطلاع نداشتن مسئولان از مطالبات عمومی و ایجاد فاصله بین مردم و نظام سیاسی میشود؛ امری که میتواند بستر اغتشاشات غیر قابل کنترل و بحرانهای اجتماعی و امنیتی را فراهم کند.
بر همین اساس، برخی از مسئولان شهری پس از اغتشاشات دی ماه سال گذشته موضوع فراهمسازی سازوکار اعتراضات قانونی را مطرح کردند و شورای شهر تهران نیز اختصاص دادن مکانی برای تجمع مردم معترض را پیشنهاد کرد که کموبیش با واکنشهای رسانهای روبهرو شد؛ اما مورد توجه کافی واقع نشد. این روزها بار دیگر، با طرح ده مکان پیشنهادی برای اعتراض، این موضوع به فضای رسانهای کشیده و با آب و تاب وسیعی منعکس شده است.
صرف نظر از ابهامات و پرسشهایی که درباره نحوه شروع، مرجع صدور مجوز، ضمانتهای صنفی، پیامدهای ترافیکی و امنیتی و مهمتر از فواید آن در حل مشکلات مردم و نظام مطرح است، مسائلی درباره علل و اهداف سیاسی مطرحکنندگان این موضوع ایجاد میشود که عمده آنها عبارتند از:
1ـ موضوع اعتراضات اجتماعی و بررسی راهکارهای مهار و مدیریت آن امری حاکمیتی و راهبردی است که مسئولیت آن را نهادهای حاکمیتی و امنیتی به عهده دارند. وقتی یک جناح سیاسی در مسائل حاکمیتی ورود میکند، نه تنها نتیجه مطلوب حاصل نمیشود؛ بلکه بر اساس تجارب گذشته مناقشات جدیدی را ایجاد میکند که به اتحاد ملی و انسجام گروههای سیاسی لطمه میزند. طرح این مسئله با این عوارض در وضعیت فعلی کشورمان به دلایل بدعهدی و کینه دشمنان اسلام و انقلاب، به نظر میرسد حداقل از نظر موقعشناسی اشکالاتی
داشته باشد.
2ـ مسئله مهمتر این است که در نظام مردمسالاری دینی، نباید هدف از شنیدن صدای مردم، حل شکلی مسائل مردم و ادعای وجود ظرفیت برای بیان اعتراضات باشد؛ بلکه انتظار مردم این است که پس از بیان قانونی مشکلاتشان، مسئولان به آنها رسیدگی کنند و اگر قرار باشد صرفاً صدایی شنیده شود و تأثیری نداشته باشد، نه تنها به حل مسئله کمکی نخواهد کرد، بلکه روند اعتراضات را از مسیر آرام و قانونی به سمت خشونت و ناآرامی خواهد
کشاند.
3ـ ضمن آنکه در حال حاضر مسئله اصلی، بیاطلاعی مسئولان از مشکلات مردم نیست. به نظر میرسد در وضعیت کنونی کمتر مسئولی در کشور باشد که مشکلات مردم و کشور را نداند. امروز رسیدگی به مشکلات مردم، نیازمند اراده و باور به توانایی خودی است. هنگامه گفتمان بازی و بازی با کلمات گذشته است، چه برسد به اینکه عدهای بخواهند با این مسئله مهم و اساسی برخورد سیاسی کرده و سیاسیکاری کنند.
4ـ نکته مهم و عجیب این است که جریانی ژست مردمی گرفته و گویا به دنبال شنیده شدن صدای مردم است که خود در جایگاه حل مسئله و مشکلات قرار داشته و حداقل در برابر بخشی از وضعیت امروز باید پاسخگو باشد؛ اما تاکتیک فرار به جلو و پیشبینی موضع جریان منتقد به آنها کمک میکند تا حداقل بتوانند جریان رقیب خود را مخالف طرح خواستههای مردم معرفی کنند. اتفاقی که این روزها در معادلهای معکوس به زیان جریان منتقد دولت در حال وقوع است و کسانی که هیچ نقشی در اداره امور ندارند، به نوعی مخالف شنیده شدن صدای مردم معرفی
میشوند.