این که شما فرمودید فقط در صورتی معنا دارد که مثلا عده ای اندیشمند و کارشناس مثلا بخواهند برای راهپیمایی مردم طراحی شعار کنند، آنوقت بدون شک شعار مرگ بر روحانی را نباید پیشنهاد و توصیه کنند! اما وقتی مردم خودشان چیزی را فریاد می زنند که براساس بینش و نگرش عام خود به آن رسیده اند، دیگر نمی توان استدلال شما را قابل اجرا دانست! در اینجا موضوع خیلی ساده است اما متاسفانه بسیاری از مردم جامانده و درک فریاد مردم را نمی کنند. این مردم همان هستند که تا پیش از این در پاسخ به شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا می گفتند اما روز ۲۲ بهمن خرق عادت کرده اند! یا این یک نقشه بوده یا یک واکنش هیجانی و یا یک برداشت عام از اوضاع که هماهنگی آن منجر به یک شعار منسجم شده. قبلا هم گفتیم که مردم هنگام مخالفت با چیزی از لفظ «مرگ بر» استفاده می کنند. خداوند متعال هم در قرآن چنین کرده و در مخالفت با راه و روش کفار از عبارت «مرگ بر» استفاده نموده. حالا منحرف کردن مطالبه مردمی با توهین دانستن این لفظ بنظر اگر کوته نظری نباشد ممکن است تا حد توطئه هم قابل تحلیل باشد. ما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران امکان انتخاب رییس جمهور را هر ۴ سال داریم و مردم هر ۴ سال می توانند نظر خود را اعمال کنند. از طرفی قانونگذار راه قانونی استیضاح رییس‌جمهور و حتی تصمیم‌گیری در مورد کفایت سیاسی رییس‌جمهور را در همه زمان ها در اختیار نمایندگان مردم قرار داده است، پس قاعدتاً اگر اکثریت مردم پس از مدتی متوجه شدند رییس‌جمهور منتخب خود را قبول ندارند امکان و ظرفیت قانونی برای حذف او دارند. اما آنچه امروز مردم و ما شاهدیم اینست که نمایندگان مردم واقعاً نماینده نظر مردم نیستند! البته این خود یک فاجعه است! نمایندگان یا نمی دانند نظر مردم در مورد رییس‌جمهور چیست یا نمی خواهند بدانند و یا شجاعت اجرای قانون را ندارند. امروز مردم می بینند هیچ یک از راهکارهای قانونی برای شنیده شدن حرف ایشان کارآیی ندارد. ایشان احساس دیکتاتوری در ریاست قوه مجریه را شاهدند درست شبیه به دوران قبل از انقلاب. پس از این جنبه نظر خود را در مورد یک دیکتاتور بیان می کنند و او را چنان خارج از نظام می دانند که در مقایسه با دشمنان کشور، هم شآن می دانند!! این حرف اگر شنیده شود ممکن است فرجی پیش آید. ممکن است مانند زمان شاه، عده ای به مردم بخاطر این شعار حمله کنند، آن موقع از خود بپرسند تفاوت کارشان با ساواک و نیروهای سرکوبگر شاه چیست؟ مردم از دیکتاتوری آقای روحانی رنج می برند، نمایندگان مجلس، نمایندگان مجلسند نه نمایندگان مردم! رییس‌جمهور براحتی بارها رای نمایندگان را به نفع خود و در جهت حذف استیضاح تغییر می دهد! رییس‌جمهور به آسانی و دائم علیه نخبگان انقلابی شکایت می کند و قوه قضاییه بنوعی در اختیار منافع اوست! این فضا به خفقان دوران ستم شاه شبیه و شبیه تر می شود، اما مردم انقلاب کرده‌اند تا چنین نشود و یگانه راهکار ایشان همین شعار مرگ بر دیکتاتور است که یک زمان دیکتاتور شاه بود و امروز حسن روحانی! وقتی خوب عمیق شویم متوجه سیطره دیکتاتوری این فرد می شویم. مثلا کسی که برخلاف نظر آشکار همه کارشناسان اقتصادی چندین سال ارز و ثروت ملی را به ثمن بخس و با نرخ ۴۲۰۰‌تومان به جیب دزدان مدرک دار و ظاهراً باکلاس ریخت و البته همواره به کار خود هم افتخار نمود، حسن روحانی است! کسی که مسکن مهر مردم را با بی مهری از خاصیت انداخت و نابود کرد و افتخار هم کرد حسن روحانی دیکتاتور بود. کسی که فرهنگ مردم را با ابتذال لگام گسیخته به ورطه نابودی برده و بنیان خانواده را متزلزل نموده همین جناب آقای روحانی بوده و البته به اینکار افتخار هم می کند! (توسعه تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و حذف ممیزی و ...) کسی که در عرصه سیاست خارجی با برجام شکست خورده خود همچنان افتخار می کند و منت گذاشته می گوید آب خوردن مردم محصول برجام است متاسفانه حسن روحانی دیکتاتور است! بیکاری و گرانی و هزاران مشکل مردم که در این مقال نمی گنجند همه در ذهن مردم به یک عبارت سیاسی تبدیل شده و آن مرگ بر روحانی است! منظور مردم از این عبارت توهین نیست، حتی طلب مرگ فیزیکی او هم نیست، بلکه صرفا حذف او و روش او از عرصه سیاست کشور است. بفهمیم قبل از آنکه معلوم شود ما مدعیان فهم از عوام ناس عقب افتاده‌ایم!