#⃣ #⃣ امشب اول علی آستینو بالا زد ، شروع کرد اول غسل سر ،صورت ،سمت راست ، سمت چپ .... اول سر و صورتو شست ، بسم الله ... جای مهر رو شست ، صورت کبود و شست یه ناله ... ، نالش بلند شد ، ساکتش کردن همچین که دستش به بازو رسید یه وقت دیدن آقا داره داد میزنه ... فقط اینجا غسل قطع نشد ، همچین به زخم پهلو رسید آخه خانم گفته بود منو از زیر پیرهن غسل بده ،چشم نمی بینه چه خبره، به گودی زخم سینه رسید .... وای ..... تو غسل باید بدن رو برگردنن به چپ و راست همچین که بدن رو برگردون ، زخم های بستر سر باز کرد ... ، حالا تازه خود بی بی خودش رو غسل داده این خون آبه ها رو شسته ... اسما میگه پرسیدم خانم چرا این کار رو می کنی ؟ فرمود آخه شستن خون خشک سخته ، برا علی سخته ، میخوام کار آقام راحت تر بشه ..... آی .....آی.... خون سینه بند میاد ، خون زخم بستر جاریه ، کفن گلگونه ، آخه این شهید ، شهیده معرکس از زیر مفصل همینطوری داره خون میاد ،بچه های فاطمه دارن آستین شون رو تو دهان می کنن، آخ ناله میزنن .... دیدن حسن ساکت نمیشه " زینب اومد داداش الهی فدات شم ، تو بزرگتر مایی ، باید مارو آروم کنی ... حسین اومد عزیز برادر ، علی اومد ، اسماء اومد ، مگه حسنش خدای صبره ساکت میشه ! حسین گفت داداش تو بایدم ناله کنی ،اما! تو بزرگتر مایی ، امروز گریت یه جور دیگه ست ، گفتن چرا ناله می زنی ؟ گفت آخه شما که تو کوچه نبودید ،من بودم نامرد یه جوری زد ، مادرم یه سیلی از او خورد ، یه سیلی از دیوار ... گوشواره ی مادر گم شد ..... این گوشواره اینجا افتاد .... بمیرم برا اون دختری که دامنش آتش گرفته .... ای وای ..... ای وای ..... اومد به عمه گفت ،عمه جان گوشم پاره شد....." حسین ..... 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram