▪️روضه مکتوب (5) 👈 روضه‌ی عبد الله بن الحسن ✍️ توجه به کودکان، ایتام و مستمدان، سیره‌ی مستمره و همیشگیِ حسین بن علی بود در طول دورانِ زندگی؛ اما دو نفر از ایتام رو حسین، خاص بهشون توجه داشت. ☝️یکی قاسم، اون یکی عبد الله. آخه اینا بچه هایِ امام مجتبان؛ یادگاری هایِ برادرن! امانتی هایِ امام حسنن. ➕ می‌خوایم برایِ یتیمِ 11 ساله‌ی امام مجتبی عزاداری کنیم. امروز صاحبِ عزا امام حسنه. اومدیم به آقا سر سلامتی بدیم. همون آقائی که کارش گره گشائی از اهل شیعه هست: "گر خدا هست و خدائی می‌کند / مجتبی مشکل گشائی می‌کند". 🔔 کمتر از 1 سال داشت عبد الله هنگامِ شهادتِ امام مجتبی. از وقتی چشم باز کرده، سایه‌ی عمو بالا سرش بوده. از عمو جانش محبت دیده. حسین، هم براش پدره هم عمو. ✍️ اربابِ مقاتل می‌نویسن بعد از شهادتِ اصحاب، ظهرِ عاشورا وسطِ صحرایِ تفدیده کربلا وقتی حسین از روی اسب بر زمین افتاد، توان حرکت از عزیزِ زهرا سلب شد. خالق عشق و محبت یا حسین / ای قتیل دشت غربت یا حسین ای که جانت سوخت از لب تشنگی / ای فدای کام خشکت یا حسین آن قدر سوز عطش بالا گرفت / تا که شد بی نور چشمت یا حسین 🔔 یزیدیان گِرد فرزندِ رسول خدا حلقه زدن؛ زینبم از دور با حالِ اضطراب نظاره گرِ صحنه س. گویا عبد اللهِ بن حسن اینجا کنارِ زینب بود و دست در دستِ عمه. ➕ تا عبد الله تنهایی عمو رو دید، دستشو از دستانِ عمه آزاد کرد؛ دوان دوان با این رجز سمتِ عمو رفت: "و الله لا افارق عمّی". تا پایِ جان با ولایتم... . 👌خودشو به امام رسوند. درست همون لحظه که شمشیرها بلند شده بود تا بر پیکرِ سید الشهداء فرود بیاد، عبد الله خودشو رسوند، دستای کوچیکشو سپرِ عمو کرد. یه وقت ناله ای بلند شد؛ نگاه کنی ببینی دست یه طرف، پیکرِ عبد الله... . حسین.... . 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin