.
عصبانی بودم و اصلا حال خوبی نداشتم
با خانواده ی همسرم بحثم شده بود
تکالیف دخترم مونده بود
ناهار هم درست نکرده بودم
هر چی هم به دختر کوچیکم میگفتم وسایلهاتو جمع کن گوشش بدهکار نبود☹️
تا اینکه....
کنترلمو از دست دادم و دستم روش بلند شد😭
کاش دستم.... و این کار رو نمیکردم
من خیلی مامان بدیم😢
کارم خیلی ظالمانه بود و...😳
.