🔺خوابش نمی برد! ▫️آیت الله شبیری زنجانی: 🔹 آقای دائم الاشتغال بود. آقای داماد درباره وی می فرمود تا مطلب برای او حل نمی شد خوابش نمی برد 🌀اواخر عمر چشم آقای گلپایگانی ناراحت بود و برای مطالعه از دو عینک استفاده می کرد. یک وقت خدمتشان رفتم و درباره حاشیه اش بر مسأله یازدهم زکات عروه که وی و خیلی ها به اشتباه ضمیر را ارجاع کرده و حاشیه نوشته اند، مطلبی عرض کردم. (البته حکم مسأله تغییر نمی کرد و صرفاً اشکال علمی بود). چون حافظه ایشان تحلیل رفته بود تقریباً نیم ساعت طول کشید تا به آن مطلب منتقل شد. سپس فرمود: بله حق با شماست و من آن وقت متوجه نشدم. 🔅حدود دو ماه بعد در ۲۳ ربیع الاول ۱۴۱۰ مرحوم حاج میرزا جواد آقا تهرانی مقیم مشهد از دنیا رفت و شب در مدرسه فیضیه مجلس فاتحه بود. من برای فاتحه رفتم. آقای گلپایگانی تشریف آورد و کنار من نشست. ▪️فرمود: آن حاشیه، کجای عروه بود؟ ▫️گفتم: به حاج آقا جواد پسر ایشان - عرض خواهم کرد. به حاج آقا جواد گفتم ولی ظاهراً درست متوجه نشده یا فراموش کرده بود. ▪️ بعد از مدتی آقای شاکری تلفن کرد که این حاشیه کجا بود؟ ⚡️غرض اینکه آقای گلپایگانی در این سن هم پیگیر مطالب علمی بود. خلاصه حدود دوماه پیگیر مطلب بود و در عروه های شانزده حاشیه ای ایشان این حاشیه را حذف کرده اند. مقصود این که اهتمام داشت و در این فکرها نبود که خلاف شأن من است به اشتباهم اعتراف کنم. 📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد ۳ صفحه ۶۸۲ و ۶۸۳. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama