🔺ادامه مطلب قبل 👆 ⚡️تا صبح خوابم نبرد. صبح آمدم تشییع جنازه فرزند سید. می خواستم ببینم سید با این مصیبت چه می کند. با این قصد خودم را جلوتر از جنازه رساندم. سید تا مرا دید، صدایم کرد. رفتم دستبوسی. 💠سید چیزی در دستم گذاشت. دیدم همان نامه خودم است. به همراه هشت سکه طلا. نوشته بود: « شش لیره را به صاحب‌ِخانه بده و دو لیره هم برای خرج خودت است‌!». من غرق در تعجب و شرمندگی شدم. 📚حیات جاودانی، سیدجعفر موسوی اصفهانی، صفحه.۸۷ ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama