*🟣سرگذشت عالم برزخ* *🔹قسمت اول* چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم میداد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. کم‌کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند؛ همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بودند. بعضی از آنها اشک در چشم هایشان حلقه بسته بود. چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هر چند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کرده‌ام؟؟؟ فکرش به شدت آزارم می‌داد از شدت اضطراب چشمانم را گشودم..... 👈🏻ادامـــــه دارد.....✅قرآن ودعا