گاهی نمی شود گفت نمی شود نوشت نمی شود از زندگی عبور کرد از کوچه های حسرت واز یادهای در قاب روزگار گاهی نمی توان گفت از اندوه در حصار سینه از فقدان بهار از ماتم و انتظار گاهی نمی شود سکوت کرد از فشار دردهای بی پایان از عبور یک خاطره و هجران یک مسافر بی بازگشت بهار مقدمش را با گل و سوسن و سنبل با سبزه و سیب و سماق به رخ می کشد اما چه سود از سودای پاییز از هوای پردرد از ترک های یک لبخند و از وداع یک بهار کاش می شود سطر غم بار مرگ را پاره کرد کاش می شود فراق را مچاله کرد و کاش ... در نهایت اندوه باخبر شدیم همسر همکار گرامی مان سرکار خانم سمیه رجبی آسمانی شد ... در این لحظات ماه مبارک رمضان از درگاه حضرت حق برای آن روانشاد مغفرت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت داریم . سخت است سخن گفتن و قصه مرگ واقعی است