2️⃣ | شهادت عباس| 📃پس از آن که همه اصحاب و یارانم به شهادت رسیدند و تنها برادرم عباس در میدان باقی ماند.شدت تشنگی موجب شد که با هم به سوی فرات حرکت کنیم. دشمن با تمام توان از رسیدن آب به ما ممانعت به عمل آورد و جنگ سختی در گرفت که در اثنای آن بین من و برادرم عباس فاصله افتاد.عباس موفق شد که از میان انبوه دشمن،راهی به سوی آب پیدا کند.او در مسیر چنین رجز خواند: وقتی مرگ با من رو به رو شود باکی ندارم/تا این که در میان دلاوران و قهرمانان وارد شوم/جانم فدای جان مصطفی که طیب و طاهر بود/من همان عباسم که آب برای فرزندان می برم/و در روز جنگ از شر دشمن خوفی ندارم. عباس توانسته بود مشک را پر آب کند و به سوی خیمه ها بازگردد،اما در مسیر بازگشت افرادی از دشمن در پشت درختان کمین کرده بودند و توانستند از پشت سر،دست راست عباس را قطع کنند. او هم چنان رجز می خواند: به خدا اگر دست راستم را قطع کردید/من برای همیشه از دین خویش حمایت می کنم/چونان که از امام راستین حمایت می کنم/او که از نسل پیامبر پاک و امین است/ .... 🆔 @sku_heiyat_14