.
دستگاه فتوکپی مایهی شگفتی بی پایانم بود. اعتراف میکنم که به جز ابتدایی ترین استفادهها اصلا نمیدانستم چطور کار میکند. ولی همین که میتوانستی برگهای را که در هر دو طرفش متن یا تصویر دارد بگذاری، یک دکمه را فشار بدهی و بعد یک نسخهی دیگر، کپی شده از پشت و روی آن برگه،
#مطیعانه بیرون بیاید و دست که بزنی مثل قرص تازهی نان داغ باشد، حسابی تحت تأثیرم قرار میداد. هنوز هم هیچ تصوری ندارم که چطور چنین چیزی ممکن است ولی هربار اتفاق میافتد، درست مثل یک آدم روستایی که برای اولین بار از پشت کوه به شهر بزرگ و پرهیاهوی پایین دست آمده باشد، با دهانی باز و چشمهایی ورقلمبيده زل میزنم بهش.
📚 اتاق کار/ یازده روایت از عشق، تعلیق و گیرههای کاغذ
@skybook