از بس که ملول از دلِ دلمردهٔ خویشم هم خستهٔ بیگانه، هم آزردهٔ خویشم این گریهٔ مستانهٔ من بی سببی نیست ابر چمن تشنه و پژمردهٔ خویشم ای قافله بدرود، سفر خوش، به سلامت من، همسفرِ مرکبِ پی کردهٔ خویشم... 📚عاشقانه‌ها و کبود/ @skybook